اصل روز سیزده بدر از این جا به هم رسید:
چون عید شهر بزرگ ایشان میشد صغیر و کبیر به آن شهر میآمدند و نزد صنوبر بزرگ و چشمه ی اصل حاضر میشدند و سراپرده رفیعی از دیبا که به انواع صورتها آن را زینت داده بودند به سر آن درخت میزدند و برای آن سراپرده دوازده درگاه مقرر کرده که هر درگاهی مخصوص اهل یکی از آن شهرها بود و از بیرون آن سراپرده برای آن صنوبر سجده میکردند و قربانیها برای آن درخت میآوردند، چندین برابر آنچه برای درختان دیگر میآوردند و قربانی میکردند.
در این حال شیطان لعین میآمد و آن درخت را حرکت میداد و از درخت به آواز بلند با ایشان سخن میگفت و وعدهها و امیدواریها میداد، بیشتر از آنچه شیاطین دیگر میدادند. پس ،آن ها سرها از سجده برداشته چندان به خوردن شراب و طرب و ساز و لعب مشغول میشدند که مدهوش میافتادند و 12 شب و روز به عدد تمام عیدهای سال چنین بوده و روز سیزده متفرق میشدند.
خداوند بر اصحاب رس اتمام حجت نمود:
چون کفر ایشان و پرستیدن آنها غیر خدا را زیاد طول کشید حقتعالی پیغمبری از بنیاسرائیل به نام حنظله به ایشان مبعوث نمود، پس مدتی در بین آنها ماند و ایشان را به معرفت خدا و عباردت او دعوت نمود ایشان او را پیروی نکردند چون دید ایشان در ضلالت مستمرند بر نصایح افزود، تا روز عید ایشان شد با حقتعالی مناجات کرد، که ای پروردگارم! این مردم نباتی را میپرستند،پس، قدرت خویش را به ایشان بنمایان، روز دیگر دیدند درختان ایشان خشکیده، تعجب کردند و دو فرقه شدند، گروهی گفتند: این مرد که دعوی نبوت میکند برای خدایان شما جادو کرده که شما را از خدای خود به خدای خودش بگرداند، و دسته دیگر گفتند: بلکه خداهای شما بر شما غضب کردهاند، زیرا این مرد عیب ایشان را گفته ،مذمت کرده و شما او را منع نکردید، پس به این جهت حسن طراوت خود را از شما پنهان کردند تا برای ایشان غضب کنید و از او انتقام بگیرید و همه اتفاق به قتل او نمودند.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیات:
1- «وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَیْنَ ذَلِکَ کَثِیرًا»(فرقان/38)
2- «کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابِ الرَّسِّ وَثَمُودُ»(ق/12)
مردی خدمت حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین(ع) مرا خبر ده از قصه اصحاب رس که در کدام شهر بودهاند و منزلهای ایشان در کجا بود و پادشاه ایشان که بوده، آیا خداوند پیغمبری بر ایشان مبعوث نموده یا نه؟ و به چه هلاک شدند؛ زیرا من در کتاب خدا ذکر ایشان را میبینم و خبر ایشان را نمیبینم.
حضرت علی(ع) از اصحاب رس خبر میدهد:
حضرت علی(ع) فرمود: از جریانی سؤال کردی که کسی پیش از تو از من نپرسیده است و بعد از من کسی خبر ایشان را به تو نخواهد گفت مگر آنکه از من نقل کند و در کتاب خدا هیچآیة نباشد مگر آن که تفسیر آنرا میدانم در کجا نازل شده، از کوه و دشت در چه وقت فرود آمده، از شب و روز. پس اشاره به سینه ی مبارک خود نمود و فرمود که در این جا علم بیپایانیست ولکن خواستارانش اندکند و در این زودی پشیمان شوند هنگامی که مرا نیابند. ای تمیمی، قصه ی ایشان آن است که: ایشان گروهی بودند که درخت صنوبر را میپرستیدند که آن را شاه درخت مینامیدند و آن را یافثبن نوح در کنار چشمه غرس کرده بود که آن چشمه را روشناب میگفتند و آن چشمه را بعد از طوفان برای نوح بیرون آورده بودند و ایشان را برای آن اصحاب رس مینامیدند که پیغمبر خود را در زمین دفن کردند و ایشان بعد از حضرت سلیمان(ع) بودند و دوازده شهر بر کنار نهری که آن را رس«در پای کوه البرز» میگفتند و در بلاد مشرق واقع بود داشتند(ظاهرا این زمان ارس نام دارد) و ایشان را به اعتبار آن اصحاب رس میگفتند که در آن زمان نهری از آن پر آبتر و شریفتر نبود و شهری بزرگتر و معمورتر از شهرهای ایشان نبود.
آن طوری که بعضی از اهالی آن منطقه برایم تعریف نمودند را برایت ذکر نمایم:
در اوایل ماه مهر و آبان خوردن گوشت خوک در آن مناطق بسیار میشود و دختران و زنان، بعضی از گوشت خوک را به ساق پاهایشان میزنند و اثرات خارش را نیز در بعضی موارد بعد خوردن گوشت دیده میشود و این خود نشانهی آن است که به فحشا روی میآورند و فساد و فحشا و زنا در آن موقع بسیار است. چون شهوت آن زیاد میشود و این خود یکی از اثرات خوردن گوشت خوک است و انسان بدون ناموس میشود. اگر شما طالب آن هستید که اطلاعات بیشتر در مورد آن فرقه داشته باشید باید به کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده من جمله: سیری کوتاه در مرام اهل حق نوشته استاد محمد مردانی رجوع نمایید.
2ـ گروهی که علی علیه السلام را ذاتاً خدا میداند و دین خود را !! جدا از اسلام میشمارند و واجبات شرعی را قبول ندارند.
3ـ گروه آخر که به اصطلاح اهل حقهای به ظاهر مسلمان که خود را شیعه امامی میدانند. و بعضی از سران به تازگی به سر عقل آمده و خودشان را جزو شیعه میپندارند و مثلا رفتن به نماز جمعه را قبول کردند!!.
ناگفته نماند که بعضیها هنوزهم همان اهل حق گروههای بالا هستند و یاران و پیروانشان هیچ اعتقادی به گفتهی سران خود ندارند چون وقتی به یک مسلک و روشی پایبند شوند دیگر برگشتن به قبل خیلی زحمت دارد و مرد میخواهد که برگردد. روایتی داریم به این مضمون که معصوم علیهم السلام فرموده است: اگر سران و رهبران یک فرقهای مردمی را از راه حق دور کند و پیروان باطلی را به وجود آورد هماره در آتش جهنم خواهد بود «هرچند توبه کرده باشد» تا تمام آنان را از دین و فرقهی باطل برگردند به دین اصلی و اصیل که همان اسلام و شیعهی محمدی - و شیعه علوی است. و این خیلی بعید است!!!
فدایت گردم! اینها نکتهی قابل تأملی است که ما باید به آن فکر کنیم و گرنه در این مدت عمر کوتاه و کمی وقت نمیشود به همهی آنان پاسخ کامل و تمام داده شود. پس بیا قدر این عمر کوتاه خود را بدانیم و آن را به بیهودگی و باطل نگذرانیم.
در پایان: هدف از این نوشتار آن نیست که به شما بفهمانیم بنده سواد داشته و دارم. نه خیر. بلکه من از همهی دوستان بیسوادترم. اگر زیبایی در این نوشتار مشاهده نمودید از لطف و احسان و کرم خدا و فرستادگان صالحش میباشد و اگر نقصان و کاستی وجود داشت از حقیر و بیسوادی من بوده است. ثواب این نوشتار را هدیه به روح پیامبر و خاندان پاکش اموات تمام مؤمنین و مؤمنات، شهدا و علیالخصوص از آبا و اجدادم مینمایم.
بماند سالها این نظم و ترتیب زما هر ذره خاک افتاده جایی
غرض نقشی است کز ما باز ماند که هستی را نمیبینم بقایی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت کند در حق درویشان دعایی
در این مدت که ما را وقت خوش بود زهجرت هزارچهارصدوبیستوهشت بود(1387)
مراد ما نصیحت بود و گفتیم حوالت با خدا کردیم ورفتیم
والسلام علی مَنِ اتَّبع الهُدی
و درود و رحمت بر کسی که از حق تبعیت و پیروی میکند.
طاهر خوش ساروی
استان سیستان و بلوچستان/شهرستان زابل
شهرستان بُنجار، روستای سیاسر. 10-12 کیلومتری مرز افغانستان
9/10/1387 ش مصادف است با شب دوم محرم الحرام
ساعت 50/11 شب.
نماز شب نوزدهم شعبان
15 بار بخواند، خداوند همهی گناهان گذشته و آینده او را میآمرزد و نمازهایی راکه بعد از این میخواند،
قبول میکند و اگر پدر و مادر او در جهنم باشند، بیرون آورده میشوند.(1)
با این مقدمه کوتاه، میخواهیم سیری کوتاه در مورد مرام اهل حق که به اصطلاح علی اللهیان نامیده میشود توضیح دهم:ـ گروه شیطانپرستان که بیشتر در «کرند» و «سرپل ذهاب» و نواحی مجاور آن
-جوان عزیز و خوشگلم! این را هم میدانی که اهل حق خودشان رابه اصطلاح گروه حق!!! مینامند «کلمهی حق را در حساب ابجد برابر 108 است و با دو نقطه که بر روی کلمهی «ق» است کنار 108 گذاشته و خودشان را برابر با 110 نمودهاند. یعنی
«اهل علی!!!». نمیخواهم برای شما کتاب و یا داستان نویسی کنم بلکه از حقایق این عالم کمی دانسته و اطلاع داشته باشی که در کدام یک از فرقههای 73 ملتی هستیم و بس؟!
-حال سؤالمان این است که هر کسی که سیّد است باید او را از فرزندان رسول الله بدانیم و بنامیم. مثل سید محمد علی باب!!! و یامثل آقا سلمان فارسی که رسول الله دربارهی ایشان فرمودند: سلمانُ مِنّا اهل البیت. کدام شان؟!
در فرقهی ضالهی اهل حقّ که خدمتتان عرض خواهم کرد که چند فرقهاند، در هر روستا و منطقهای یک یا چند نفر سِمَتْ پیشوایی دارند که آنها را سیّد مینامند. و این سیّدها به معنای
اسلامی کلمه یعنی از خاندان پیامبر نیستند. بلکه به خاطر پیشوایی که بر مریدان تحت نظر خود دارند «سیّد»نامیده میشود.
همشهری عزیز و گرانقدرم! اهل حقهای امروزی که من در مناطقی از کرمانشاه «سر پل ذهاب» و در زندان مواد مخدر در ایلام با آن مواجهه و روبرو بودم به این قرار است:
«شیطانپرستها و اهل حق و ...
1در بین ایل «گوران» در تبریز هستند. اینان شیطان را تقدیس میکنند و خوک را مقدس میشمارند و از گوشت آن میخورند و با طهارت مخالفند و غیره.
نکته قابل تأمل این است که بعضی از جوانان شیعهی ما خواسته و ناخواسته شیطانپرست شدهاند که با شکلهایی همچون: شکل مو، صورت، لباس، گردنبند و ... خودشان را برادر و رهرو راه شیطان میدانند شیطانی که از درگاه خداوند رانده شده، شیطانی که همهی ما را با یک حالت و سحر و ایما و اشارهای به طرف خودش میکشاند که پناه میبریم به خدای عزو جل، اللهم إنّی اَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشیاطینَ.
اما در حرمت گوشت خوک، که روایات بسیاری در آن وارد شده، بگذار این را خدمت شما عرض کنم.
1- ترجمه اقبال الاعمال، ج2،ص 944.
نقش سه شب در مقدرات امام صادق علیه السلام فرمودند: سرنوشت (مقدر شدن) در شب نوزدهم است و محکم ساختن در شب بیستو یکم و امضاء (حتمیسازی)، در شب بیست و سوم.[1] از امام صادق سؤال شد و عرض کردند: «آیا روزیها در شب نیمهشعبان تقسیم میشوند؟». امام فرمودند: «نه، به خدا چنین نیست، مگر در شب نوزدهم ماه رمضان و بیستویکم و بیستو سوم. در شب نوزدهم، دو مجموعه به هم می رسند و در شب بیست و یکم، «هر کار حکمتآمیزی فیصله مییابد»[2] و در شب بیست و سوم، از آنها آنچه را اراده الهی باشد، حتمی میشود و آن، شب قدری است که خداوند فرموده: «بهتر از هزار ماه است»،[3] عرض کردند: معنای این که دو مجموعه به هم میرسند چیست؟ فرمودند: «آنچه را خداوند میخواندکه جلو یا عقب بیندازد و آن را اراده و مقدر کند، در آن شب، گرد میآورد».[4] دعای روز نوزدهم رمضان خدایا زیاد بگردان در آن بهرهی مرا از برکاتش و راه مرا به سوی خیرهایش آسان کن و ما را از پذیرفتن نیکیهایش محروم مکن، ای راهنمای به سوی حق آشکار.[5] فضلیت شب 19 جمادی الثانی شب نوزدهم جمادی الثانی، شب حامله شدن مادر پیامبراکرم- میباشد. چنانچه سیدبنطاووس به نقل از «کتاب النبوّة» حدیثی میآورد که چنین است: مادر رسول خدا- ، شب جمعه، 12 روز باقی مانده از جمادی الاول «19 جمادی الثانی» به سرورمان رسول خدا - حامله گردید.[6] نماز شب نوزدهم ماه رجب هر کس در شب نوزدهم ماه رجب 4 رکعت نماز ـ در هر رکعت سورهی «حمد» یک بار، و آیهالکرسی 15 بار و سورهی «قل هو الله أحد» 15 بار بخواند، خداوند همانند ثوابهایی که به حضرت موسی عطا کرده به او عطا میکند و در برابر هر حرف، ثواب یک شهید برای او نوشته شود و نیز خداوند سبحان همراه با فرشتگان سه بشارت به او میدهد: نخست: این که او را در جایگاه ایستادن مردم در قیامت رسوا نمیکند. دوم:این که از او حساب نمیکشد. سوم: این که بدون حساب وارد بهشت میشود و آنگاه که در پیشگاه خداوند متعال قرار میگیرد، خداوند بر او سلام فرستاده و میگوید: ای بنده من، بیمناک و اندوهگین مشو؛ زیرا من از تو خشنودم و ورود به بهشت برای تو آزاد است.[7] فضلیت 19 روز روزهداری در ماه رجب پیامبر میفرماید: هر کس 19 روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند کاخی از مروارید تازه در مقابل کاخ حضرت آدم و حضرت ابراهیم در بهشت جاودانه برای او بنا مینهد و او بر حضرت آدم و حضرت ابراهیم سلام میگوید و نیز آن دو بزرگوار برای بزرگ داشت و ادای حق او، به او سلام میگویند و در برابر هر روز روزه، همانند 1000سال روزهداری [از ماههای دیگر] برای او نوشته میشود.[8] نماز شب نوزدهم شعبان پیامبر میفرماید: هر کس در شب نوزدهم شعبان 2 رکعت نماز، در هر رکعت «فاتحة الکتاب» 1 بار و آیة «قل اللهمَّ مالِکَ المُلکِ...»( 9) 5بار بخواند، خداوند همهی گناهان گذشته و آینده او را میآمرزد و نمازهایی راکه بعد از این میخواند، قبول میکند و اگر پدر و مادر او در جهنم باشند، بیرون آورده میشوند.[10]
چند چیز موجب صحت بدن است:
1- مسافرت کردن . 2- روزه گرفتن.
3- خودداری از انداختن آب دهان در مسجد. 4- کم خوردن.
5- آب خوردن در روز در حال ایستاده. 6- طعام نخوردن مگر در وقتی که گرسنه باشد.
7- خودداری کردن از خوردن در حالی که هنوز سیر نشده است.
8- جویدن طعام کاملا پیش از فرو بردن آن .
9- در وقت خوابیدن دفع بول و غایظ نمودن.
10- کم آب خوردن.
11- خوردن میوه در اوایل فصل آنها.
12- حفظ کردن خود از سرما در پاییز و حفظ نکردن از سردی هوا در بهار.
13- خوردن بیست و یک عدد مویز سرخ صبح ناشتا.
14- خوردن آب باران. 15- شستن دست پیش از خوراک.
16- بعد از خارج شدن از حمام به قدمها آب سرد ریختن.
17- خوردن سه کف از آب گرم حمام.
18- حج و عمره به جا آوردن.
19- نماز شب خواندن.[1]
چند چیز نور چشم را زیاد میکند:
1- قرآن خواندن از روی قرآن نه از حفظ.
2- کُندر خوردن.
3- خوردن به.
4- پوشیدن کفش زرد.
5- سرمه کشیدن.
6- خضاب نمودن باحنا.
7- تراشیدن موی سر از بیخ.
8- مسواک نمودن.
9- پیاز خوردن.
10- شستن دست بعد از طعام
11- مرزه با نمک خوردن.
12- سیاه دانه با گردو خوردن.
13- گوشت خوردن.
14- نظر کردن به گیاهان سبز وسبزه.
15- نظر کردن در آب روان و دریا.
16- نظ ر کردن در صورت زیبا.
17- نماز شب خواندن.
18- گرفتن ناخنها در روز پنجشنبه.
19- خواندن آیه الکرسی[2].
ثواب روزه ماه رجب
کسی که نوزده روز از رجب را روزه بگیرد، خداوند برای او در بهشت، در مقابل کاخ آدم و ابراهیم علیه السلام کاخی از مروارید تازه برای او میسازد. او بر آنها سلام می کند ،آنان نیز برای بزرگ داشت و ادای حقش بر او سلام میکنند. و در مقابل هر روز از روزهایی که روزه میگیرد، روزه هزار سال برای او نوشته میشود!(ثواب الاعمال ،ص 121).
ثواب روزه ماه شعبان
کسی که نوزده روز از شعبان را روزه بگیرد، هفتاد هزار کاخ از درّ و یاقوت در بهشت به او میدهند.[3]
ثواب روزه ماه رمضان
هنگامی که روز نوزدهم فرا رسد فرشتهای از آسمانها و زمین باقی نمیماند. مگر این که برای زیارت قبرهای شما در هر روز از پروردگار خویش اجازه میگیرند و همراه با هر یک از فرشتگان هدیه و نوشابهای است.[4]
شب قدر
امام باقرعلیه السلام فرمودند: همانا علی علیه السلام شب قدر را در شب نوزدهم و ... میجست.
هنگامی که باب ظهور کرد، 18 نفر از کسانی که با او تحصیل کرده بودند به وی ایمان آوردند!! که با خود باب یک واحد یعنی 19 نفر میشوند و آن 18 نفر را به نام حروف حَی !!!!! میخوانند. برای این که اولا :این 18 نفر نخستین کسانی بودند که وسیلهی تبلیغ و انتشار آیین باب شوند، و ثانیا: کلمهی حی به حساب جمل 18 میشود و همهی این 18 نفر از طرف باب مستقیما هدایت شدند!!! و به اتفاق باب حواریون اولیهی مذهب باب را تشکیل میدهند.
هر یک از این 19 نفر، 19 نفر دیگر را به قول بهائیان به راه راست هدایت کردند و لذا درصدد مذهب، شمارهی پیروان باب سیصد و شصت و یک (361) نفر گردیدند، که آنها را عدد کل شی میگویند.
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز و گرانقدری از شهرمان ساری در مورد عدد 19 در شهر قم با من تماس گرفتند و چون نزدیک ایام عید سعید غدیرخم بود نتوانستم جواب کاملی به او بدهم. ناچارا در ایام تبلیغی ماه محرم الحرام در شب دوم، بنابر این گذاشتم که جواب این برادر عزیز را بدهم که الحمد الله به لطف اهل بیت علیهمالسلام در دل شب، قلم در دست گرفته و با معلومات کم، مشغول به نوشتن اوراقی چند صفحهای نمودم. و اما جواب :
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیزم قبل از شروع عدد 19 از نگاه قرآن و علمای بزرگ شیعه خوب است که عدد 19 را از دید و زاویهی بابیت و بهائیت بررسی کنیم و سپس از قرآن کریم و علمای اسلام.
یکی از ویژگیها و ابداعات فلسفهی دینی سید باب این است که او اهمیت بسیاری به حروف جمل یعنی حساب ابجد نهاده است؛ به طوری که اساس و آیین و فلسفهاش را بر آنها قرار داده و از آنها اسرار شگفت انگیزی انتظار داشته است. او تقسیمات تاریخی یعنی قواعد گاه شماری و تقویم و بیشتر احکام و حدود آیین خودرا، بر حروف جمل و عدد 19 قرار داده است. چنان که نام خود علی محمد!! را، برابر حساب ابجد و حروف جمل، مطابق با کلمهی رب دانسته و آن را دلیل حقانیت نبوّتش شمرده است.
سید باب، از میان همهی اعداد، عدد 19 را مقدس و اسرار امیز پنداشته است؛ از این رو کلمهی واحد که برابر حساب ابجد، با عدد 19 مطابق بوده، اساس آیین و توجیه رموز و احکام ایین او را تشکیل داده است.
ایرانیان, هموطنان عزیز عید نوروز باستانی بر همه ی شما مبارک باشه.
إن شاءالله در پناه حضرت دوست همیشه شادکام و پیروز باشین.
خیلی دوست داشتم امسال در وبلاگم مطالبی را ارایه بدم ولی باور کنین هم سرم خیلی
شلوغ بودش و هم بعضی از تایپیست هاقیمت ها را خیلی بالا بردن، به هر حال من از تمامی شما
عذر خواهی می کنم و به شما قول می دم به شرط زنده موندن تا قبل تیر ماه مطالب زیادی وارد
وبلاگم بکنم.
امسال من در شهر قم پذیرای خانواده ام از شمال (ساری) بودم.روز 8 هم به دعوت یکی از دوستانم
در دهستان سیاوشان شهر آشتیان در کنار مرقد مطهره فاطمه صغری خواهر امام رضا علیه السلام
بودیم واقعا جای همه ی شما خالی بودش البته نایب الزیاره همه ی شما در آن مکان مقدس بودم.
عزیزان سال خوب و خوشی داشته باشین.
به امید سلامتی برای همه ی شما.دست حق به همراهتان.
بسم الله الرْحمن الرْحیم
می خواهیم در مورد مختصری از کتاب إعجاز ولایت توضیح دهیم:
این کتاب در 5 زمینه تدوین شده است :
1-زندگی امام حسین -علیه السلام-.
2-استان مازندران .
3-شهرستان ساری.
4-تکیه پهنه کلا.
5-شفایا فتگان.
و امْادر مورد تکیه پهنه کلا:پیر مردهای منطقه می گویند ما از بزرگان و پدرانمان شنیده ایم که از زمان های گذشته این مکان مبارک بوده و روستا ییان رو ستاهای دیگر،جهت زیارت و استشفا به این مکان مشرْف می شدند و توجه معصومین -علیهم السلام -به این مکان مسلم است.یکی از قضایای مشهور و متواتر تکیه از این قرار است که غروب یکی از روزها ،سیدی داخل تکیه شد ویک سکه را به بچه فلجی داده به او فرمود:این سکه را بگیر ودر صندوق بیانداز.