سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با تحقّق اخلاص، دیدگان نور می گیرند . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 88 خرداد 28 , ساعت 7:1 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

امام رضا علیه السلام فرمود:

خدا به یکی از پیامبران وحی کرد که بامداد، اول چیزی که جلوت آمد بخور، و دومی را بپوشان، و سومی را بپذیر، و چهارمی را نومید مکن، و پنجمی را از او بگریز.فرمود: چون صبح شد و از منزل بیرون آمد، کوه سیاه بزرگی جلوش آمد، ایستاد و با خود گفت: پروردگارم فرمان داده که این را بخورم در حیرت ماند . سپس به خودش آمد و گفت : به راستی پروردگار والا مقام من فرمان ندهد،مگر به چیزی که تاب آن را دارم . رفت به سویش تا آن را بخورد ، چون نزدیکش می رفت کوچک می شد تا به آن رسید دید یک لقمه ای است ، آن را خورد و دریافت که خوشمزه ترین چیزی بوده که خورده .سپس رفت و تشت طلائی یافت با خود گفت : پروردگارم فرمان داده این را پنهان کنم، یک گودالی کَند و تشت را در آن نهاد و خاک روی آن ریخت .گذشت و متوجه شد که آن تشت پدیدار شد. باخود گفت : همان که پروردگارم فرمانداده بود انجام دادم و گذشت . به یکباره دید پرنده ای  است ویک باز (پرنده شکاری) دنبال اوست پرنده گرد او چرخید ، با خود گفت : پروردگارم فرمان داده که این را بپذیرم ، آستینش را گشود و پرنده درون آن رفت ، آن باز گفت : شکار من را از من نگرفتی ، من چند روز است که دنبال آن هستم ، فرمود :پروردگارم به من فرموده این را نومید نکنم مقداری غذا پیش او انداخت و دور شد . ناگاه گوشت مردار بدبوی کرم افتاده ای را دید ، با خود گفت: پروردگارم به من فرموده از این بگریزم ، از آن گریخت و برگشت .پس در خواب دید که گویا به او گفته شد که به آنچه که به آن فرمان داده شدی و انجام دادی ، آیا می دانی چه بود؟ گفت نه . به او گفته شد:

 اما آن کوه که دیدی آن خشم است بنده چون خشم کند خود را گم کند در برابر بزرگی خشم و چون خود را نگه دارد و اندازه خود را بشناسد و خشم خود را فرو نشاند سرانجامش همان لقمه خوشمزه ای است که خوردی .

اما آن تشت کار نیک است که چون بنده پنهانش کند و بپوشاندش خدا نخواهد جز آن که آشکارش بکند تا بنده خود را به آن آرایش کند علاوه بر آنچه از مزد آخرت برای او پس انداز کرده.

و اما پرنده ، مردی است که اندرزی برای تو می آورد او را و اندرزش را بپذیر.

 واما باز، مردی است که برای حاجتی پیش تو می آید او را نا امید نکن .

و اما گوشت گندیده ، غیبت و بدگویی است از آن بگریز .


یکشنبه 88 خرداد 24 , ساعت 1:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

·        الحمدلله انتخابات 22 خرداد ماه 88 به کوری چشم دشمنان 

اسلام و ایران به خوبی و خوشی به پایان رسید. حال که این پیروزی

 شیرین به دست آمد.

·        سوالمان این است مسئولین نظام چه وظایفی در قبال آرای مردم داشته

و دارند.از آن طرف مردم هم توقعاتی از مسئولین دارند که به 24 نمونه آن،ذکر می نمائیم:

·        1- کار برای خدا کردن.

·        2- حفظ ارزش های اسلامی.

·        3- رعایت حفظ و شأن و منزلت کارگزار نظام بودن.

·        4- پرداختن به کارهای غیر حزبی و خدمت به مردم.

·        5- پرهیز از تجدید نظرطلبی.

·        6- توجه خاص به طبقات محروم.

·        7- امر به معروف و نهی از منکر در فضای مدیریتی کشور .

·        8- حفظ بیت المال.

·        9- پرهیز از ثروت اندوزی.

·        10-پرهیز از تجمل گرایی و ظاهرسازی.

·        11- توجه به عناصر مومن و حزب اللهی.

·        12- مشارکت دادن مردم در امور.

·        13- قانون شکنی نکردن در حوزه اندیشه.

·        14- ارتباط صمیمی با مردم.

·        15- اعتماد مردم را جلب کردن.

·        16- احساس تکلیف.

·        17- داشتن وجدان کاری.

·        18- پرهیز از اسراف و تبذیر.

·        19- خدمتگزاری به مردم.

·        20- انقلابی و در صحنه بودن.

·        21- حل اشتغال و مبارزه به بیکاری.

·        22- ارتقاء فرهنگ کار.

·        23- مبارزه به تبعیض.

·        24- سازندگی و قطع وابستگی.

·        إن شاء الله که خداوند تبارک و تعالی همه ی مسئولین نظام و ما را

·        در انجام وظایف شرعی و قانونی یاری فرموده، دعای حضرت

·        بقیة الله الاعظم ارواحناه له الفداء پشت سر همه ی ما بوده باشد.


شنبه 88 خرداد 23 , ساعت 1:0 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

رنگسبزدر آیات:

در فرهنگ قرآن رنگ سبز زیباترین رنگ -چه در دنیا و چه در آخرت -معرفی گردیده است:

-قرآن کریم در ذکر نعمت های دنیایی خداوند،رویش گیاهان سبز از باران آسمانی را به بشر گوش زد می نماید.        انعام/99

-اهل بهشت بر بالش های سبز رنگ تکیه می دهند.     الرحمن /76

- برتنشان جامه هایی است از دیبای نازک سبز و دیبای ضخیم و به دسبندهایی از سیم زینت شده اند .و پروردگار شان از شرابی پاکیزه سیرابشان سازد.    انسان/21 و کهف/31

رنگ سبز در روایات:

امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند:

سه چیز دیده را پر نور می کند: 1-نگاه به سبزه .2-نگاه به آب روان.3-نگاه به روی زیبا.

خصال شیخ صدوق1/116

رنگ سبز و اهل بیت -علیهم السلام-:

در احوالات مرحوم ابن فهد حلّی -رحمة الله علیه-صاحب کتاب عدة الداعی آمده است:

که وی حضرت علی علیه السلام را در عالم خواب دید،در حالی که دست سید مرتضی علم الهدی -رحمة الله علیه-را گرفته،در صحن مطهر نجف اشرف،مشغول راه رفتن هستند و لباسی از ابریشم سبز بر تن دارند.   ترجمه عدةالداعی/12

رنگ سبز نزد علویان:

وقتی مأمون خلیفه عباسی به کمک ایرانیان توانست ،بر بردر خود-محمد امین- فایق آید و بر سریر خلافت جلوس نماید،به منظور جلب حمایت و رضایت ایرانیان حضرت علی بن موسی الرضا-علیه السلام-را به ولایتعهدی خود برگزید-بدین جهت لباس سبز را که شعار علویان بود جابگزین لباس سیاه که شعار عباسیان بود،نموده،دستور داد بنایی مجلل بر قبر حضرت سید الشهداء -علیه السلام- بسازند.در بعضی روایت ها آمده است که امام زمان -علیه السلام -عمامه سبز بر سر می گذاشت  (چرا سادات عمامه سیاه بر سر می گذارند/36و71) - رنگ پرچم آنها (علویان)سبز و سفید بود.

اولین امارت شیعه و آغاز پرچم سه رنگ:

اولین دفعه که پرچمهای الوان بکار برده شد نماینده امارت 18ماهه شیعه امامیه اثنی عشری پس از حکومت علوی بود.(14جمادی الثانی سال 66 تا 20ذی القعده سال67) این حکومت بر اساس حمایت تام ایرانیان و بر محور شور و فکر ایرانی دور می زد.((اولین امارت شیعه نگارش علی اکبر تشید)).

بیرقهای بنی امیه سیاه بود-که اولاْ زبیر هم پس از تسلط بر بنی امیه در حجاز و یمن و عراق همان رنگ را انتخاب نمودند.شیعیان مقیم کوفه که اغلب ایرانی بودند و به نام خونخواهی قیام کردند برای اینکه شناخته شوند و ممتاز باشند پرچم خود را از رنگ سبز و سفید و سرخ تعبیه کردند.

رنگ سبز به سبب پیوستگی به اهل بیت-علیهم السلام- رنگ سفید از نظر حقیقت ثابت تشیع- رنگ سرخ برای انتقام از ستمکاران. و این اولین باری بود که پرچم سه رنگ در اهتزاز در آمد و تا کنون هم همان حسن انتخاب پایدار است.((حبیب السیرص 502 و زندگانی امام حسین علیه السلام-حسین عمادزاده/ص 693 و 692 نشر امین و محمد))

رنگ سبز در تعبیر خواب:

امام صادق علیه السلام می فرماید:رنگ سفید و سبز در خواب دلیل بر خیروبرکات وعزت و ظفر یافتن و دین پاک باشد زیراکه لباس اهل بهشت است.

همچنین می فرماید:سبزه در خواب بر چهار وجه بود،اسلام ،دین ،اعتقاد پاک ،ورع و پرهیزگاری.  (ابن سیرین و دانیال /225 و 197)

رنگ سبز در روانشناسی:

دکتر ماکس لوشر در کتاب خود -روانشناسی رنگ ها -چنین می نویسد:

شخصی که رنگ سبز را انتخاب می کند مایل است عقاید خویش را به کرسی بنشاندو خود را به عنوان نماینده اصول اساسی و تغییر ناپذیر معرفی نماید.در نتیجه برای خود مقامی بلندی را قایل است و می خواهد به دیگران پند و اندرز های اخلاقی دهد و آنهارا موعظه نماید.

در جای دیگری چنین می نویسد:انتخاب کننده این رنگ دارای صفات روحی،اراده در انجام کار، پشت کار و استقامت است و لذا رنگ سبز مایل به آبی نماینگر عزم راسخ،پایداری،ومهم تر از همه،مقاومت در برابر تغییرات است.((صص 83 و 85 ))

پارچه سبز:

با توجه به تعاریفی که در بالا از رنگ سبز به آن اشاره نمودیم حال نوبت به پارچه سبز است،پارچه سبزی که مردم به آن اعتقاد پیدا کرده واو را یک نماد علوی می دانند،پارچه سبزی که مردم برای شفای بیماران خود با خلوص نیّت آن را برداشته و با یک

 دنیا امید و آرزو به همراه خود برده،تا بیمارانشان به سبب این پارچه سبز شفا پیدا نمایند.پارچه سبز در واقع عشق مردم شیعه به خاندان اهل بیت علیهم السلام است عشق به حسین علیه السلام -عشق به شهید دشت کربلا-عشق به اینکه خود

 راپیرو کسی می دانند که برای آزادگی و مردانگی و زیر بار نرفتن بیگانگان و یزیدیان زمان خود از جان و فرزند و مال دنیا دست کشیده تا مردم رسم آزادگی و سرفرازی را فرا گیرند.

 

 

 

 


جمعه 88 خرداد 22 , ساعت 11:47 عصر

اما کنیه های آن حضرت نیز زیادند که به برخی اشاره می نماییم:

1.      امّ المومنین.

2.      امّ السّبطین.

3.      امّ الحسن.

4.      امّ الحسین.

5.      امّ المحسن.

6.      امّ الائمه.

7.      امّ النّورین.

8.      امّ العلا.

9.      امّ ابیها.

10. امّ الاسماء.

11. امّ الکتاب.

12. امّ الاخیار.

13. و.....

گواهی عایشه

پیامبر به من فرمودند:

ای حمیرا- لقب عایشه – هنگامی که من به معراج رفتم، جبرئیل مرا به درختی از درختان بهشت راهنمایی کرد، چون من از میوه ی آن تناول نمودم نیرویی در صلب من پدیدار شد و هنگام حضور با خدیجه، همان نیروی بهشتی به نطفه ی فاطمه تبدیل گشت و لذا هر گاه من مشتاق بهشت و بوی آن گردم از طریق بوسیدن و بوییدن دخترم به این هدف نائل می گردم.

ای حمیرا! بدان که فاطمه مانند سایر زنان جهان نیست حتی او در عادت ماهانه نیز همانند سایر بانوان، خون حیض نمی بیند.

فاطمه علیها السلام سرور زنان جهان:

رسول خدا صلی الله علیه و آله :

دخترم فاطمه ذاتاٌ و از جهت خانواده و حسب و نسب بهترین انسان روی زمین است.

فرزندانم حسن و حسین بعد از من و پدرشان بهترین انسان روی زمینند و مادرشان فاطمه برترین زن روی زمین می باشد.

فاطمه عزیز بابا:

 عایشه می گوید:

من کسی را از جهت سخن گفتن مثل فاطمه ندیدم ، او هنگامی که به حضور پدرش می رسید، رسول خدا به احترام او از جایش بر می خاست و دستش را می بوسید و او را در جای خود می نشانید.

نصیحت مادرانه به حسن علیه السلام:

ای فرزندم! شبیه پدرت باش. موانع را از مسیر حق دور کن، به خدای لطیف که دارای الطاف است پرستش کن. هرگز از افراد کینه توز و فرومایه پیروی نکن.

این ها کلمات و جملاتی بود که به مناسبت روز با سعادت مادر و روز زن خدمت دوستان بیان نمودیم این روز بر تمامی مادران عزیز علی الخصوص بر مادران  و همسران گرامی شهدا تبریک عرض می نمایم.

 


جمعه 88 خرداد 22 , ساعت 11:46 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت سال روز ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام چند مطلبی را به تمامی ارادتمندان آن بی بی تقدیم می دارم.

خداوند متعال به رسولش چنین می فرماید:

ای پیامبر الهی! اگر تو نبودی جهان را نمی آفریدم و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم، و چنان چه فاطمه نبود، تو و علی را نیز به دنیا نمی آوردم.

حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:

حضرت فاطمه علیهاالسلام در سال پنجم بعثت پیامبر که قریش نیز کعبه رابازسازی می کردند، متولّد شد و هنگام وفاتش هجده بهار از عمر او گذشته بود.

اما صادق علیه السلام :

 حضرت فاطمه علیهاالسلام در بیستم جمادی الثانی که چهل و پنج بهار از عمر پیامبر گذشته بود، متولد شد و مدت هشت سال در مکه و ده سال در مدینه زندگی کرد.

حضرت فاطمه علیهاالسلام نام های زیادی دارند که به برخی از آن ها اشاره و توضیح مختصری می نماییم:

1.      فاطمه : فاطمه از واژه ی« فَطَمََ » به معنی؛ رها ساختن، دور نمودن و فاصله افکندن آمده است و این نام مبارک از این جهت، به معنی دوری از شرارت، ناپاکی، و آتش و... آمده است.

2.      زهرا : یعنی درخشنده و نور دهنده و علت نام گذاری به این نام آن بود که نور آن حضرت از نور عضمت الهی سرچشمه گرفته بود و بر دل ها و زمین و آسمان نور می داد و آن ها را از درون روشن می ساخت و قلب مبارک امیرالمومنین علیه السلام را از نور خود خوشحال می نمود.

3.      بتول : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

بتول به کسی گویند که عادت ماهیانه و حیض نبیند، زیرا چنین حالتی برای دختر پیامبران الهی خوشایند نیست.

4.      صدیقه : معصوم و راستگو.

5.      مبارکه : دارای برکت در علم و کمال .

6.      راضیه : راضی به قضا و قدر و مشیّت الهی.

7.      مرضیه : مورد رضایت خداوند.

8.      زکیه : نمو کننده در کمالات و سیر و سلوک الی الله .

9.      محدثه : مصاحبه با ملائک و بهره مندی از اخبار آسمانی.

10. طاهره : مبرا از هر عیب و نقص معنوی و کمالات انسانی.

11.  و....


پنج شنبه 88 خرداد 14 , ساعت 12:0 صبح

  بسم الله الرحمن الرحیم                                                                

پس از حمد حق و درود رسول             ثناء همه ی خاندان بتول

مرا هست مقصود در این کتاب             بیان کردن قصه ی انقلاب

که رخ داد در دولت پهلوی                    به دست توانای مردی قوی

خمینی خروشان ولی با وقار               امام    خردمند     پرهیزگار

زعیم شجاع و کریم سخی                 که دین یافت از همتش فرّهی

گر آن همّت و قهرمانی نبود                 در این روز از دین نشانی نبود

اگر چه در اطراف این داستان               نوشتند بس نظمها دوستان

ولی نیست منظومه ی کاملی             که آن را کند کاملاً منجلی

کنون کرده ام همت و عزم جزم             که این داستان را درآرم به نظم

در اوّل طلب می کنم از خدا                  که توفیق این کار بخشد مرا

به توفیق حق پا در این ره نهم               من این قصه را شرح کافی دهم

اگر چه نیاید زشخصی حقیر                  چو من کاری این سان بزرگ و خطیر

منبع: بهلول شگفتی زمانه ،کاظم مقدم، نشر پیام جلال ،صص 7- 6 5 3

 


دوشنبه 88 اردیبهشت 14 , ساعت 5:19 عصر

 

 

 منابع:

‌ قرآن کریم؛ ترجمه الهی قمشه‌ای، قم: جمال، چ2، 1385.

-‌ نهج‌البلاغه؛ استاد مرحوم دشتی؛ قم؛ مشرقین، چ6، 1379.

1-‌ سبحانی(آیت‌الله)؛ تلخیص محاضرات فی اللهیات؛ تنظی مسلم قلی‌پور گیلانی، قم: اخلاق، ج1، 1382.

2-‌ غفاری ساروی، حسین؛ عقل در آینه نقل؛ ساری: شوق، چ1، 1383.

3-‌ کرمی فریدنی، علی؛ نهج‌الفصاحه(پرتوی از پیام پیامبر)؛ قم:حلم، چ4، 1385

4-‌ المنجد؛ ترجمه محد بندرریگی؛ تهران: ایران، چ2.(بی)

5-‌ مصباح یزدی(آیت‌الله)؛ آموزش عقاید(سیصد پرسش و پاسخ)؛تلخیص سید احمد فاطمی، قم: سازمان تبلیغات، چ1، 1371.

6-‌ راغب اصفهانی، حسین‌بن محمّد؛ مفردات الفاظ قرآن؛تهران:مرتضوی ،1362.

7-‌ علامه بحرانی؛ تحف‌العقول عن آل‌الرسول(علیهم‌السلام)؛ترجمه آیت‌اللّه محمدباقر کمره‌ای، تهران: کتابچی، چ6، 1376.

8-‌ علامه مجلسی؛ بحار‌الانوار؛ تهران: دارالکتب اسلامیه.(بی تا )، 1362.

9-‌ شیخ حر عاملی؛ وسایل‌الشیعه؛ تهران: دارالکتب‌ اسلامیه، چ5، 1401ق


دوشنبه 88 اردیبهشت 14 , ساعت 5:15 عصر

سؤال: در این صورت راه و چاره چیست؟

جواب: بهترین راه آن است که در صفحات قبل بدان اشاره گردید و آن وجود مبارک آیات الهی است که نورانیت خاصی داشته و دارد.

البته خود فصول و طبیعت، به دنیا آمدن نوزاد و مکیدن شیرمادر، گردش شب و روز و... بهترین نشانه‌های جلال، عظمت، قدرت و امثال آن از

خداوند متعال می‌باشد.

لطف را معنا نمودیم اما خود لطف بر لطف محصِّل و مقرِّب نیز تعریف گردید؛

لطف محصِّل: اگر خداوند تبارک که به انسان مرحمتی فرموده و او را از جهان نیستی به هستی آورده و این بنده قدر نعمت و شکرگذاری خالق

خود را به جا بیاورد به آن چیزهایی که خالق دستور داده، چه حرام، چه حلال و... به گوش جان سپرد و بدان عمل نماید این نوع لطف را لطف

محصّل گویند.

لطف مقرِّب: امّا همین برگزیده مخلوقات به یک نحوی نتوانست تکالیف و وظیفه شرعی و قانونی‌اش را انجام دهد چه خودش نخواسته باشد و

چه پیش آمد و مشکلی در کار و سر راه او به وجود آمده باشد، انجام نداده و ندهد، این نوع را از لطف مقرّب گویند.

با این وجود بعضی بر آن باورند که اگر مثلا نماز نخوانند می‌توانند به خداوند نزدیک و وارد بهشت و از نعمت‌های الهی بهره‌مند شوند. آیا سخن

این عده از انسان‌های متفکر و روشنفکر صحیح است؟! اگر صحیح باشد پس آیات الهی که می‌فرماید:«ما خلقتُ الإنسَ والجنَّ الّا لیعبدونَ» چه

می‌شود. و امثال این آیات در نقاط سوره‌های مختلف چطور؟! بعضی‌ها هم چون مصنف گرانقدر کتاب محاضرات فی‌ اللهیات بر این باور بوده و

هستند که اگر خداوند به شخصی لطف و کَرَمی نموده از این باب که اگر به آن‌ها بگوید اطاعت کنید و گناه نکنید و.. مؤثر باشد خیلی خوب است

و الّا اگر به آن‌ها به عنوان تشویق و.. باشد از باب فضل و کرم خودش است وگرنه از نظر عقل که هیچ معنایی ندارد که خالق، عبدی را به زور

وادار به کاری که عبد مصلح و ناسازگار و سرکش نماید. و این صحیح نیست و سخن حق هم همین است و آن عدم صحیح از چنین خالق ذات

الهی است. و حال آن‌که خداوند مبرّی از چنین چیزهایی است.لذا خداوند انسان را آفرید تا محدود زمانی آزادانه زندگی کند، سپس به او دستور

داده می‌شود که بعد از آزادی و انجام ندادن اعمال و تکالیف، نوبت و وقت آن رسیده کارهایی که موازین با شرع مقدّس است انجام‌ دهی و یا

انجام ندهی. سؤال این جاست آیا انسانِ آزادی که تا به حال به تکالیف الهی عمل ننموده،آیا هم چنان آزاد و بی‌اختیار و بااختیار می‌تواند انجام

ندهد. یا حتماً عذاب و سختی در میان و پشت سر نافرمانی‌اش بوده و هست؟

برای روشن شدن سؤال باید چنین جواب داد، که، امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: مثلا فرزند پسر را از هشت ‌سالگی وادار به خواندن نماز کنید.

(وسایل‌‌الشیعه، ج3، ص13). همان طور که خداوند متعال خلقت آسمان و زمین و امثال آن را در شش روز آفریده و ساخته است، تکالیف نمودن

به عبد را منوط به آهسته آهسته نمودن و با تعقل و تفکر و... بیان می‌دارد. خداوند متعال به انسان که طاقت چیزی را ندارد تکلیف نمی‌کند.( لا

یکلف‌الله نفساً الّا وُسعَها)(بقره: 286) از آن طرف تکلیف بمالا یُطاق نیز از جانب مولی به عبد قبیح است، مثلا: فروشنده‌ای به خریداری بگوید

کبوترانی که در آسمان پرواز می‌کنند به تو می‌فروشم. صحیح است که این در باب معامله بوده و لذا بیع نیز باطل است. حال چه برسد به خالق

و آفریننده انسان که به انسان بگوید: تو که طاقت انجام دادن کاری را نداری من از تو می‌خواهم آن را انجام بدهی. و این محال است و مردود. از

طرفی انجام تکالیف باید براساس اختیار باشد نه زور؛ چرا که انسان با اختیار و آزاد می‌تواند در مقابل کاری که در شرع مقدس آمده انجام بدهد و

در مقابل پاداش دنیوی و یا اخروی بگیرد و این بهتر از آن است که انسانی را به زور وادار به کاری کنند که از عهده آن خارج است و حال اگر

خداوند انسان را با زور وادار به انجام دادن آن بنماید، خلاف طبیعت خدایی و خارج از مظهر لا یزالی‌اش می‌باشد. در این صورت اگرانسان خداوند

را شناخته باشد باید به فرستاده‌های او نیز اعتقاد بدارد. یعنی اگر لامپی روشن شود و کلیدی هم داشته باشد مابین لامپ و کلید سیم

می‌باشد که ارتباط بین کلید و لامپ است. حال اگر این سیم نباشد چطور؟ در مثال بالا واسطه بین لامپ و کلید سیم است و سیم همان انبیا و

اولیا و اوصیای به حق آنان‌اند که اطاعت از آنان واجب است. مثال دیگر: خورشید به زمین نور می‌دهد، حال اگر یک لکّه ابری یا سیاره‌ای و...

جلوی خورشید را بگیرد کسوف شود، در این صورت چطور؟ چرا که همه پیامبران و اولیا و اوصیای الهی مأمور برآنند که انسان‌ها را به کمال

برسانند، چون خودشان به کمال رسیده‌اند. همان‌گونه که در قرآن کریم بدان ذکر گردید:«اطیعو‌اللّه و اطیعو‌الرسول و اولی‌الأمر منکم».(نساء، 59).

اما در مثال بعدی: خورشید به زمین نور می‌دهد اگر چیزی جلوی خورشید را بگیرد، زمین از گرفتن نور خورشید بی‌بهره خواهد شد و آن رشد و

نموّ را از دست می‌دهد. نکته قابل توجه آن است که خداوند تبارک و تعالی انبیا، اولیا و اوصیای به حق آنان را که همانند خورشید است برای

هدایت انسان‌ها فرستاده تا انسان‌ها از وجود پربرکت آنان استفاده نمایند. و این انسان است که آیا خودش می‌خواهد به رشد و کمال برسد و یا

نمی‌خواهد پس اگر مخلوق گناه کند گناه او واسطه بین انبیاء ائمه معصومین(علیهم‌السلام) شده و از فیض عظمای آنان بی‌بهره خواهد شد.


دوشنبه 88 اردیبهشت 14 , ساعت 5:11 عصر

2-‌ نکوهش عقل: بحث این است که آیا همان طور که در قرآن کریم ا زعقل ستایش شد، از آن طرف نیز آیاتی در مورد نکوهش عقل وارد گردیده یا نه؟ اگر انسان متدبر و آگاهی که هرچند به اندازه و مقدار کمی که قرآن می‌خواند و در آن نظر و تفکری بیاندازد خواهد دید که در هیچ آیاتی از قرآن کریم از عقل، نکوهشی وارد نشده و اگر هم وارد شده باشد از ائمه معصومین(علیهم‌السلام) وارد گردیده، که باید به طور اختصار در مورد آن توضیح و آورده شود. اما اول باید روایات اهل بیت(ع) در مورد ستایش عقل را بیان نماییم تا خدشه‌ای در مورد نکوهش آن وارد نشود، هرچند که بعضی از انسان‌های مفرض و فرصت‌طلب نکوهش عقل را دسیسه قرار ندهند و آن را نیکو می‌پندارند.

اما ستایش عقل:

الف: امام رضا(ع): دوست هرکس خِرد«عقل» او است و دشمنش نادانی«جهل» او(تحف‌العقول، ص467).

ب: پیامبر اکرم(ص): بر تو باد به فراگیری دانش، چرا که نعمت دانش و بینش یاران با ایمان است، و بردباری وزیر او، و خرد«عقل» راهنمای او و کار و کوشش شایسته سرپرست او.(نهج‌الفصاحه، ح1961 ص375) .در زمینه ستایش عقل از اهل‌بیت(علیهم‌السلام) روایاتی وارد گردید که به طور اختصار از آن گذشتیم.

اما نکوهش عقل:

الف: حضرت علی(ع): و خدا را با میزان عقل خود ارزیابی مکن، تا از تباه‌شدگان نباشی.(نهج‌البلاغه، خ91، ص157).

و عقل ما را به حقیقت ذات خود آگاه نساخته.(نهج‌‌البلاغه، خ49، ص101).

در این باب نیز در کتاب‌های ادعیه از ائمه معصومین(علیهم‌السلام) و روایی همچو تحف‌العقول، اصول کافی و امثالهم بدان اشاره گردید، که خارج

بحث ما می‌باشند. ناگفته نماند در مقابل ستایش و نکوهش عقل، ستایش و نکوهش جهل نیز مورد بحث و اتفاق آیات، روایات، عرفا و... نیز بوده

است.

بعد از این مقدمه لطف را معنا می‌‌کنیم: هرچه که بندگان را به اطاعت نزدیک و از معصیت دور می‌کند لطف گویند. لَطَفَ بِفُلانٍ و لِفُلانٍ:‌در لغت به

معنای به فلانی مهربانی و نرمی کرد.

لَطَفَ‌اللهُ بالعبدِ و لَهُ: خدا بنده را با مهربانی خود موفّق کرد و به خواسته‌اش رسانید. او را نگه داشت. اللُطف: الطاف مِن قِبَلِِ‌اللّه: توفیق خدایی

موفقیتی که خدا برای انجام کار خیر می‌دهد. لطف خدایی، نگه داشتن و حفاظت خدا بنده را.(المنجد، ص1680).

اما نام مبارک خدا: اساسی‌ترین مسئله جهان‌بینی، اعتقاد به وجود خدای جهان‌آفرین است ؛زیرا معاد و نبوّت و سایر اصول و فروع جهان‌بینی

بر آن متفرّع است و در صورت منفی بودن آن جهان‌بینی مادی تثبیت خواهد شد.

به هر حال دل هر انسانی با نام و یاد خدا آشناست و در ژرفای روح وی مایه‌ای برای شناخت آگاهانه خدا وجود دارد که قابل رشد و شکوفایی

است.

البته برای شناخت خدا راه‌هایی را مشخص نموده‌اند که من جمله:

الف: کسانی که در جهان دنیوی گرفتار شبهات نشده باشند.

ب: کسانی که اگر گرفتار مقداری از شبهات شدند و راه متوسط را ادامه می‌دهند.

ج: انسان‌هایی که زیاد دچار شبهات و وسواسیت در عقل ناقص خود را دارند و باید پیچ و خم های زیادی عبور کند.(سیصد پرسش و پاسخ،

آموزش عقاید مصباح یزدی، 23-28).


دوشنبه 88 اردیبهشت 14 , ساعت 5:9 عصر

                             بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

«قاعده لطف»

یکی از مسائل مهمّ اعتقادی، وجود لطف بر خداوند متعال می‌باشد که در بعضی از فِرَق‌های اسلامی نیز صحبت به میان آمده و عرف و حدیث‌هایی در این باب وارد شده است.

اگر انسانی وارد هر بخشی شود ناچار باید اول مفهوم و تعریف آن بحث را بشناسد تا بتواند دربارة آن سخن به میان بیاورد. لذا بر آن شدم، اوّل بحثی را که این‌جانب در مورد آن صحبت و سخن به میان آورم به طور خلاصه مقدمه‌ای راذکر نموده و سپس تعریف کرده، و در مورد پیرامون موضوع بحث، چند صفحه‌ای به رسم یادبود تقدیم خوانندگان عزیز بنمایم.

یکی از فروعات مسئله حسن و قبح عقلی، وجود لطف بر خداوند است. و آیا این مطلب صحیح می‌باشد؟ حسن و قبح یعنی چه؟ عقل چیست؟ این‌ةا باید به طور خلاصه روشن گردد تا لطف و خداوند معنا شود.

حُسن: هرچه که با طبع انسان سازگار و موافق غرض و عقل نیز آن را قبول و موجب کمال نفس باشد. قُبح: بر عکس حسن است.

عقل: در لغت به معنای«نگه داشتن» و «بستن چیزی» می‌باشد. اهل لغت این‌گونه می‌گویند:

الف: «عَقَلَ البَعیرَ» یعنی: زانوی شتر را با زانوبند بست. در بعضی از جاها نیز گویند که آن ریسمان«زانوبند» را عقال می‌گویند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:«اِنَّ‌العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَملِ: همانا عقل ریسمان«نگه‌دارنده» از جهل است. (بحار، ج1، ص117).

ادامه مطلب...

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ