بسم الله الرحمن الرحیم
سوال:
در میان اکثر عوام مرسوم است ،هنگامی که می خواهند کاری انجام دهند،وقتی که کسی عطسه کند،می گویند،صبر آمد،مدتی صبر کنند،بعد به دنبال آن کار می روند ودر میان بعضی مرسوم است وقتی که دو بار عطسه ی پی درپی آمد می گویند خوب است،وباید در این کار عجله کرد .آیا از نظر شرع این عطسه چنین خاصیتی دارد؟! و اصولاً عطسه کردن چه رابطه ای با صبر و عجله نکردن دارد؟!
پاسخ:
چنان که علما ی بزرگ و آنان که تمام احادیث چهارده معصوم –علیهم السلام –را زیرو رو کرده اند می گویند: هیچ اثر و دستوری در شرع دیده نشده که موقع عطسه کردن انسان صبر کند و به دنبال کارش نرود.
توضیح آن که:
بدن انسان مثلاً بسان (لکوموتیو) قطار است که صداهای مختلف و گازهای گوناگون دارد،کارخانه بدن گاهی عوامل و عوارضی به شُش و ریه وارد می سازد که تولیدعطسه می شود ،عطسه کردن مانند،سرفه کردن و دهن درّه نمودن و سکسه و… از عوارض کارخانه ی خودکار بدن است،از نظر عقلی و طبیعی هیچ گونه رابطه ای با صبر کردن در کار مورد نظر ندارد.
آری اگر پس از عطسه کردن،انسان فال بد بزند،چون با فال بد زدن ذهن تیره میخواهداقدام به کاری کند ،ممکن است اثر بد داشته باشد.از این رو در آئین مقدس اسلام ((تفأل ))که فال نیک زدن است،مستحب است،ولی ((تطیّر)) که فال بد زدن است مکروه می باشد.رمز محبوبیت تفأل از این رو است که انسان در حال فال نیک زدن امیدوار به فضل الهی است و به رحمت خدا دلبسته است ولی در تطیر امیدی به رحمت خدا ندارد بلکه در او سو ء ظنّی به وجود آمده که در انتظار بلا است.معلوم است کسی که از رحمت خدا مأیوس نباشد یعنی حُسن ظن به خدا دارد،خداوند طبق فرموده اش((أنا عندظنّ عبدی المومن ))متوجه گمان بنده ی مومنش هست ،از اینجاست که اثر تفأل و تطیر آشکار می گردد،از این رو در روایات پیشوایان مذهبی سفارش شده که فال بد نزنید و اگر فال بد زدید با توکل به خدا و با صدقه دادن و بی اعتنایی به آن از آن بگذرید.
امام صادق علیه السلام فرمودند:فال بد زدن بستگی به فال زن دارد،اگر آن را سهل گرفته ،اثر آن سهل است،و اگر آن را مشکل و سخت گرفته،اثر آن سخت است و هر گاه برای آن هیچ اثری در ذهن خود قرار نداده بر او چیزی نیست )).(وسایل الشیعه،ج 8 ،ص 262)
روی این اساس ،هر گاه پس از عطسه کردن ،فال بدی زده نشود و یا اگر فال بدی زده شد ولی به آن اعتنایی نشود و برای آن هیچ گونه ترتیب اثر ندهند،هیچ گونه اثری ندارد ،و بسان سرفه ای است که از دهان صادر شده است.
این که شنیده ایم می گویند طبق روایاتی ((عطسه از رحمان است و دهن درّه از شیطان )).منظور این نیست که عطسه انسان را از بلای آینده خبر می دهد و انسان صبر می کند از این رو از لطف خدا است))،بلکه عطسه علامت صحت و عافیت بدن و نشانه ی فعالیت جسم و روح است،ازاین رو از لطف خداست ولی دهن درّه،نشانه ی خواب ،چرت ،کسالت و عدم فعال بودن بدن است پس از شیطان است.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که عطسه برای تمام بدن نافع است،و هر گاه از سه بار بیشتر ((پی در پی ))شود نشانه بیماری است.
((منبع : پاسخ به پرسشهای مذهبی شما،مرحوم محمدی اشتهاردی ص 111)).
بسم الله الرحمن الرحیم
فضیلت ایرانیان از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله
1-خداوند در میان بند گانش ،دارای دو خیر و نیکی است: الف: نیکی او در میان عرب،در قریش است. ب: نیکی او در میان عجم ،در جمعیت ایرانی است.(رابطه ایران با اسلام و تشیع ،محمدی اشتهاردی (ره) ص 42). منظور از این سخن این نیست که موضوع نژاد ،موجب برتری است بلکه منظور خبر دادن از نبوغ و استعداد و زمنه هایی است که در قریش در نژاد عرب و در ایرانیان در نژاد عجم وجود دارد.
2 - پشگا مان چهار نفرند: 1-من پیشتاز عرب به اسلام هستم. 2-صهیب پیشگام رومیان است.
3- سلمان پیشگام ایرانیان است. 4- بلال پیشگام مردم حبشه است.(منبع همان) 3-دانش ایرانیان : اگر دین در ستاره ی ثریا باشد سلمان و قومش (ایرانیان)به آن دست می یابند.
بسم الله الرحمن الرحیم
1-خدای تعالی ناسزا و ناسزاگویی را دشمن دارد.
2- هر دردی دوایی دارد و دوای گناهان ،آمرزش خواهی است.
3- خانه ای که در آن بچه نباشد،برکت ندارد.
4- مصیبت ها،مرض ها و اندوه ها، کیفرهای دنیوی هستند.
5- یاد خدا ،شفای دلهاست.
6- هر قرضی که سود آور باشد، رباست.
7- هر که خانه ای بفروشد و با آن خانه ی دیگری نخرد ،آن پول برایش برکت نخواهد داشت.
8- با اهل زمین مهربانی کن ،تا اهل آسمان برتو رحم کنند.
9- مسکن ،همسایه ی خوب و سوا ری خوش رکاب از سعادت مرد است.
10- واسطه گری میان دو نفر در کار ازدواج،از بهترین واسطه گری هاست.
11- روز قیامت ،قرآن شفیع خوبی برای قرآن خوان است.
12- اگر دانش از ثریا آویزان باشد،هر آینه،قومی از فرزندان فارس (ایرانیان )بدان می رسند.
13- از چشم بد به خدا پناه برید،زیرا بد چشمی حقیقت دارد.
14- تو را از سه خصلت نهی می کنم : حسد ،حرص و تکبر.
15- با زکات ،اموالتان را حفظ کنید، با صدقه ،بیمارانتان را درمان نمایید،و دعا را در مقابل گرفتاری سپر سازید.
16- عیادت کننده ی مریض ،(گویا)در راه بهشت قدم می زند تا وقتی که (از عیادت)باز گردد.
17- اعتبار نامه به مهر آن است.
18- هر درختی ،میو ه ای دارد و میو ه ی دل ،فرزند است.
19- گدای در خانه ی مو من ،هدیه خداوند به اوست.
20- هر گناهی ،توبه ای دارد مگر بد اخلاقی.
بسم الله الرحمن الرحیم
مومن آینه مومن است :
آینه: زمانی عیب را می گوید که خود غباری نداشته باشد.
آینه: از روی صفا ولطافت می گوید غرض و مرض ندارد.
آینه: عیب را بی سر و صدا می گوید.
آینه: تنها عیب را نشان نمی دهد،زیبائیها را هم بازگو می کند.
آینه:عیب را چند برابر نمی کند.
آینه: در عیب گویی مراعات پست و مقام نمی کند.
آینه: در عیب گویی توقع و انتظاری ندارد.
آینه: فقط عیب ظاهر را می گوید،تجسس نمی کند.
آینه: عیب را چون عقده به دل نمی گیرد.
آینه:هر چه بهتر بگوید ارزشش بیشتر است.
آینه: را هنگام عیب گویی نباید شکست.
آینه: در حال شکستگی نیز از کارش دست بردار نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
1-بار خدایا:مرا بیامرز و مرادر خانه و زندگی ام گسترش بخش،وبه رزق وروزی ام برکت ده.
2-بارخدایا:فرجام همه ی کارهای مارا نیکو گردان،وازخواری دنیا وکیفر بازپسین پناهمان ده.
3-بارخدایا:مرا ازکسانی قرار ده که وقتی نیکی می کنند شادمان می گردند،وآن گاه که
بدی می کنند آمرزش می طلبند.
4-بارخدایا:مراسپاسگزار گردان وشکیبایم ساز،ومرادر چشم خود کوچک گردان ودر چشم مردم
بزرگ.
5-بارخدایا:مرااز خودبه گونه ای بترسان که گویی تورا می بینم،ومرا به وسیله ی پروای خود
نیک بخت ساز،ومرا با نافرمانی خود تیره بخت مساز.
6-بار خدایا:مرابه هنگام ایستادن ونشستن وخفتن،به برکت اسلام حفظ فرما،و مرا به سرزنش دشمن و آدم حسود گرفتار مکن.
7-بار خدایا:به هنگام سالمندی و واپسین مرحله ی زندگی من،رزق و روزی ات را بر من
گسترش بخش.
8-بار خدایا:گناه ونادانی وزیاده روی مرا در کارم وآنچه تو به آن از من داناتری برایم ببخشا ی.
9-بار خدایا:کار آیین مرا-که حافظ سرنوشت من است -به سامان آور،ونیز کار دنیای مرا،که
زندگی ام در آن است،ونیز کار آخرتم را،که بازگشتم به سوی آن است.
بار خدایا:زندگی را برایم مایه ی افزودن نیکی ها ساز،ومرگ را مایه ی آسایش من از هر
بدی و بیدادی قرار ده.
10-بار خدایا:گوش ها ،چشم ها،دل ها وزنان وفرزندان ونسل مان را خجسته ساز وبامهرت
به سوی ما باز آی که تو همان توبه پذیر ومهربانی.
11-بارخدایا:میان ما صلح وسازش پدید آور،ومیان دلهایمان مهر وپیوندبخش ومارا به راه های
آسایش وامنیت راه نما،و مارا از تاریکی ها به سوی روشنایی برهان،واززشتی های آشکار
ونهان دورمان ساز.
12-بار خدایا:مرا در سختی ها ی مرگ و گرفتاری های آن یاری فرما.
بسم الله الرحمن الرحیم
در این نوشتار برآنیم که بتوانیم کاسب و انسانهای متدین را برای شما عزیزان و خوانندگان معرفی نموده ، تا از روحیات و انفاس الهی آنان بهره برده باشیم ان شاء الله .
در سال 1314 شمسی ، شهرستان ساری آغوشش را باز نموده ، فرزندی را در دامان پر مهر مادری به دنیا آورد.
یازده سال از بهار زندگی اش نگذشته بود که بار هجرت را بر دوش کشیده ، وارد شهر مقدس الرضا -علیه السلام - «مشهد»شد.
در آنجا به کار گلدوزی و پارچه نویسی با چرخ را شروع و از همان روش نیز برای گسترش فرهنگ ناب محمدی - صلی الله علیه وآله -و خاندان مظلومش استفاده ها نمود، تا هرچه بهتر بتواند به این خاندان و شیعیان او خدمتی کرده باشد.
بسم الله الرحمن االرحیم
پیشگفتار:
د رسال 1371-1370 در جلسه قرآن برادر کربلایی رضا رائی مکاری حضور داشتم ( البته سال 69 – 68 در بنیاد شهید طبقه آخر که در اوَل مهدی آباد زادگاه خودم شهر ساری قرار داشت که توسط حضرت حجة الإسلام و المسلمین حاج شیخ حسین غفاری ساروی، اسماعیل شوقعلی (مشکاتیان)، عادل جونیان اداره می شد شرکت داشتم). سفری به قم، شهر ری زیارت حضرت عبدالعظیم الحسنی رحمة الله علیه رفتیم. برای بار اوّل بود که قلم را در دست گرفته به نزد شخصی که فکر می کنم حاج آقای جعفری نامی بود رفتم و از او در مورد این که چطور خادم حضرت عبدالعظیم الحسنی رحمة الله علیه شده است سؤال کرده و می نوشتم. در واقع اوّلین جرقه من از همان سالها بود. البته ناگفته نماند که من بعد از آن، دیگران موضوع انشای خودشان را پیش من می آوردند و من برایشان می نوشتم و نمره خیلی خوب حتی بیست یا نوزده هم می شدند ولی من وقتی انشای خودم را می نوشتم تا جایی که یاد دارم بیشترین نمره و کمترین نمره من بین سیزده و چهارده بود. که این برای من خیلی جالب بود. تا اینکه بعد از دبیرستان به حوزه علمیه برای فراگیری علوم اسلامی رفتم، از آن طرف هم ،رابطه خانواده ام، فامیلهای پدری با من خوب نبود و خیلی سختیها و مشکلات کشیدم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الصادق علیه السلام: «اول ما خلق الله القلم فقال له اکتب فکتب ماکان الی یوم القیامه» امام صادق علیه السلام فرمودند: قلم نخستین آفریده است از سویقال کردگار که او راگفت بنگار و قلم از ازل تا ابد راهمه آورد در نوشتار.تفسیرنورالثقلین،ج 5،ص398
قال علی علیه السلام: «عقول الفضلاء فی أطراف اقلامها.» امام علی علیه السلام فرمودند: خرد فرهیختگان بر ساحل قلم هایشان موج میزند.معجم الفاظ غررالحکم،ص939
به نام خداوند اهل قلم حدیث قلم را با حدیث نامه ی قلم می آغازم.
با تقدیم ادب و احترام به یکایک برادران وخواهران مسلما ن، سلام عرض میکنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
هر نوشته ای، با هرموضوع و فضایی، باید رو به قبله ی حقیقی داشته باشد ومحراب عبا دتی عا شقا نه باشد. اگرنوشته ای از سرچشمه ی وحی خداوند و سنت پا کان سیراب گردد، نیا زهای فطری مخا طب را حتماً پا سخ می گوید. اگر می بینید که بیگا نگان و نیزخودی های بیگا نه پیمان، گا ه در گرفتن مهار فکری جامعه پیشتازند، نه از آن رو است که بر حقند. این، از کم کاری و کم کوشی و حوصلگی بعضی ازمومنان اهل قلم است. در این میان، باید دقت ورزیم که به نام دین، هرتر و خشکی را برسفره ی اندیشه ی مردم ننشانیم و تا اطمینان نیافته ایم که سخنی ریشه دروحی خداوند وسنت پاکان دارد، آن را به قلم نیاوریم حتی اگر میان دینداران مشهور باشد.
به نام خدا
من نوشته ها وکتاب هایی دارم که دوست دارم با شما خیل خوانندگان در میان بگذارم .
نام کتاب ها و مطالب آن ها و خاطرات مربوطه را کم کم در این وبلاگ می آورم .
امیدوارم با نظرات وراهنمائی های خود مرا رایاری کنید .