چند چیز موجب صحت بدن است:
1- مسافرت کردن . 2- روزه گرفتن.
3- خودداری از انداختن آب دهان در مسجد. 4- کم خوردن.
5- آب خوردن در روز در حال ایستاده. 6- طعام نخوردن مگر در وقتی که گرسنه باشد.
7- خودداری کردن از خوردن در حالی که هنوز سیر نشده است.
8- جویدن طعام کاملا پیش از فرو بردن آن .
9- در وقت خوابیدن دفع بول و غایظ نمودن.
10- کم آب خوردن.
11- خوردن میوه در اوایل فصل آنها.
12- حفظ کردن خود از سرما در پاییز و حفظ نکردن از سردی هوا در بهار.
13- خوردن بیست و یک عدد مویز سرخ صبح ناشتا.
14- خوردن آب باران. 15- شستن دست پیش از خوراک.
16- بعد از خارج شدن از حمام به قدمها آب سرد ریختن.
17- خوردن سه کف از آب گرم حمام.
18- حج و عمره به جا آوردن.
19- نماز شب خواندن.[1]
چند چیز نور چشم را زیاد میکند:
1- قرآن خواندن از روی قرآن نه از حفظ.
2- کُندر خوردن.
3- خوردن به.
4- پوشیدن کفش زرد.
5- سرمه کشیدن.
6- خضاب نمودن باحنا.
7- تراشیدن موی سر از بیخ.
8- مسواک نمودن.
9- پیاز خوردن.
10- شستن دست بعد از طعام
11- مرزه با نمک خوردن.
12- سیاه دانه با گردو خوردن.
13- گوشت خوردن.
14- نظر کردن به گیاهان سبز وسبزه.
15- نظر کردن در آب روان و دریا.
16- نظ ر کردن در صورت زیبا.
17- نماز شب خواندن.
18- گرفتن ناخنها در روز پنجشنبه.
19- خواندن آیه الکرسی[2].
ثواب روزه ماه رجب
کسی که نوزده روز از رجب را روزه بگیرد، خداوند برای او در بهشت، در مقابل کاخ آدم و ابراهیم علیه السلام کاخی از مروارید تازه برای او میسازد. او بر آنها سلام می کند ،آنان نیز برای بزرگ داشت و ادای حقش بر او سلام میکنند. و در مقابل هر روز از روزهایی که روزه میگیرد، روزه هزار سال برای او نوشته میشود!(ثواب الاعمال ،ص 121).
ثواب روزه ماه شعبان
کسی که نوزده روز از شعبان را روزه بگیرد، هفتاد هزار کاخ از درّ و یاقوت در بهشت به او میدهند.[3]
ثواب روزه ماه رمضان
هنگامی که روز نوزدهم فرا رسد فرشتهای از آسمانها و زمین باقی نمیماند. مگر این که برای زیارت قبرهای شما در هر روز از پروردگار خویش اجازه میگیرند و همراه با هر یک از فرشتگان هدیه و نوشابهای است.[4]
شب قدر
امام باقرعلیه السلام فرمودند: همانا علی علیه السلام شب قدر را در شب نوزدهم و ... میجست.
هنگامی که باب ظهور کرد، 18 نفر از کسانی که با او تحصیل کرده بودند به وی ایمان آوردند!! که با خود باب یک واحد یعنی 19 نفر میشوند و آن 18 نفر را به نام حروف حَی !!!!! میخوانند. برای این که اولا :این 18 نفر نخستین کسانی بودند که وسیلهی تبلیغ و انتشار آیین باب شوند، و ثانیا: کلمهی حی به حساب جمل 18 میشود و همهی این 18 نفر از طرف باب مستقیما هدایت شدند!!! و به اتفاق باب حواریون اولیهی مذهب باب را تشکیل میدهند.
هر یک از این 19 نفر، 19 نفر دیگر را به قول بهائیان به راه راست هدایت کردند و لذا درصدد مذهب، شمارهی پیروان باب سیصد و شصت و یک (361) نفر گردیدند، که آنها را عدد کل شی میگویند.
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز و گرانقدری از شهرمان ساری در مورد عدد 19 در شهر قم با من تماس گرفتند و چون نزدیک ایام عید سعید غدیرخم بود نتوانستم جواب کاملی به او بدهم. ناچارا در ایام تبلیغی ماه محرم الحرام در شب دوم، بنابر این گذاشتم که جواب این برادر عزیز را بدهم که الحمد الله به لطف اهل بیت علیهمالسلام در دل شب، قلم در دست گرفته و با معلومات کم، مشغول به نوشتن اوراقی چند صفحهای نمودم. و اما جواب :
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیزم قبل از شروع عدد 19 از نگاه قرآن و علمای بزرگ شیعه خوب است که عدد 19 را از دید و زاویهی بابیت و بهائیت بررسی کنیم و سپس از قرآن کریم و علمای اسلام.
یکی از ویژگیها و ابداعات فلسفهی دینی سید باب این است که او اهمیت بسیاری به حروف جمل یعنی حساب ابجد نهاده است؛ به طوری که اساس و آیین و فلسفهاش را بر آنها قرار داده و از آنها اسرار شگفت انگیزی انتظار داشته است. او تقسیمات تاریخی یعنی قواعد گاه شماری و تقویم و بیشتر احکام و حدود آیین خودرا، بر حروف جمل و عدد 19 قرار داده است. چنان که نام خود علی محمد!! را، برابر حساب ابجد و حروف جمل، مطابق با کلمهی رب دانسته و آن را دلیل حقانیت نبوّتش شمرده است.
سید باب، از میان همهی اعداد، عدد 19 را مقدس و اسرار امیز پنداشته است؛ از این رو کلمهی واحد که برابر حساب ابجد، با عدد 19 مطابق بوده، اساس آیین و توجیه رموز و احکام ایین او را تشکیل داده است.
ایرانیان, هموطنان عزیز عید نوروز باستانی بر همه ی شما مبارک باشه.
إن شاءالله در پناه حضرت دوست همیشه شادکام و پیروز باشین.
خیلی دوست داشتم امسال در وبلاگم مطالبی را ارایه بدم ولی باور کنین هم سرم خیلی
شلوغ بودش و هم بعضی از تایپیست هاقیمت ها را خیلی بالا بردن، به هر حال من از تمامی شما
عذر خواهی می کنم و به شما قول می دم به شرط زنده موندن تا قبل تیر ماه مطالب زیادی وارد
وبلاگم بکنم.
امسال من در شهر قم پذیرای خانواده ام از شمال (ساری) بودم.روز 8 هم به دعوت یکی از دوستانم
در دهستان سیاوشان شهر آشتیان در کنار مرقد مطهره فاطمه صغری خواهر امام رضا علیه السلام
بودیم واقعا جای همه ی شما خالی بودش البته نایب الزیاره همه ی شما در آن مکان مقدس بودم.
عزیزان سال خوب و خوشی داشته باشین.
به امید سلامتی برای همه ی شما.دست حق به همراهتان.
بسم الله الرحمن الرحیم
( فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها إسمه یسبح له فیها بالغدو والاصال) نور - 36
« در خانه هایی که خداوند اجازه و رفعت و والایی آن و ذکر نامش را داده است که صبحگاهان و شامگاهان او را تسبیح کنند.»
حیات شیعه، با نام حسین علیه السلام ملازم و همراه است. ائمه هدی – علیهم صلوات الله- نیز در حفظ نام و یاد و فرهنگ او که چیزی جز ظلم ستیزی ("هیهات منا الذله" موسوعه کلمات الامام الحسین(ع) /423) نیست ، اصرار فراوان داشتند، و برای این منظور از طرق مختلف پیروانشان را تشویق کرده، ثوابهایی را در این زمینه ذکر نموده اند ، از جمله:
ثواب زیارت امام حسینعلیه السلام در اوقات مختلف سال، مانند: شب عید فطر و قربان، و روز عرفه، عاشورا، اربعین و... تا جایی که شب شهادت امیر مومنان علیه السلام ، و شب میلاد امام زمان علیه السلام ، و شب میلاد امام محمد باقر علیه السلام ، نیز زیارت امام حسین علیه السلام مستحب است.
ثواب یاد حسین علیه السلام بعد از نوشیدن آب.
ثواب سجده و تسبیح با تربت آن حضرت.
ثواب خوراندن تربت آن حضرت به اطفال هنگام تولد.
ثواب گریه کردن و گریاندن در عزای آن حضرت.
و...
از میان روایات فراوانی که در این موضوع آمده ، به ذکر یک حدیث اکتفا می کنیم:
بسم الله الرْحمن الرْحیم
می خواهیم در مورد مختصری از کتاب إعجاز ولایت توضیح دهیم:
این کتاب در 5 زمینه تدوین شده است :
1-زندگی امام حسین -علیه السلام-.
2-استان مازندران .
3-شهرستان ساری.
4-تکیه پهنه کلا.
5-شفایا فتگان.
و امْادر مورد تکیه پهنه کلا:پیر مردهای منطقه می گویند ما از بزرگان و پدرانمان شنیده ایم که از زمان های گذشته این مکان مبارک بوده و روستا ییان رو ستاهای دیگر،جهت زیارت و استشفا به این مکان مشرْف می شدند و توجه معصومین -علیهم السلام -به این مکان مسلم است.یکی از قضایای مشهور و متواتر تکیه از این قرار است که غروب یکی از روزها ،سیدی داخل تکیه شد ویک سکه را به بچه فلجی داده به او فرمود:این سکه را بگیر ودر صندوق بیانداز.
بسم الله الرحمن الرحیم
· ای مردم مسلمان و ای گروه با ایمان – که خداوند امثال شما
را زیاد کند – آگاه باشید که خداوند از شما نماز، روزه، زکات، حج،
جهاد،اعمال شایسته، بیزاری از اعمال حرام را خواسته است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از شما خواسته است تا جهت
نجات در آخرت، به دستورات خدا تمسّک جوئید، تا در شمار
مؤمنین راستین باشید. ما جهت تبلیغ این امور جناب مفخر
الصّلحاء والمعالی مولی مجدالدین علی مکّی را به سوی شما
مردم آمل و ساری و حومه، گسیل داشتیم، آنچه می گوید
اطاعت کنید، وجود او را قدر بدانید و طبق دستور من وی را گرامی
بدارید؛ چنان که خدا در قرآن فرمود: «از خدا و پیامبر و والیان امرتان
پیروی کنید».
این نامه در سال 136 هجری قمری نوشته شده است.
· منبع:ریاض العلماء و حِیاض الفضلاء 4/265.
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان زمانی که متولد می شود با یک فطرت و سیرت پاک پا به عرصه گیتی قدم می نهد.
انسان تا زمانی که بالغ و به سن تکلیف شرعی نرسیده باشند پاک و معصوم هستند؛
به این معنا، خداوند متعال از گناه آنان به طوری که خودشان نیز متوجه نشوند سرپوشی
کرده، عیب و عیوبشان را بر هیچ کسی آشکار نمی کنند؛ چون به خودش لقب
ستار العیوبی را داده است.حال ؛اگر همین انسان از تکلیف خود گذشته و پا به
عرصه ی جوانی و یا پیری نهد،دچار لغزشها شده، و یا مکتب او بر خواسته از یک
مکتب پوچ و بی اساس و بی مذهبی بوده باشد، اینجا باید چکار کند؟ آیا راه
برگشتن برای او هست؟!آیا اگر برگشت کند خانواده، اقوام، دوستان، و یا
هم مذهب و هم کیشان مذهبش به او چه می گویند؟! سرزنش و توبیخ،
و یا آفرین، آفرین گویان به او و انتخاب یک مذهب اساس و ریشه دار
و با معنویت؟! کدامشان؟!
داستان این موضوع، یک داستان خیالی و پوچ نیست بلکه یک واقعیت مهم
بسم الله الرحمن الرحیم
آسمان مدینه رویش که دید
در قدومش ستاره باران شد
گاه وجد وسرور آمده است
موسم شادی فراوان شد
گوهر جان شد از صدف بیرون
روشنی بخش چشم یاران شد
درگلستان عشق با شادی
بلبل نغمه گر غزل خوان شد
گشت عالم پر از از نشاط و سرور
تارُخ ماه او نمایان شد
سخن آشنا بگوش آمد
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان واقعی است.خوشبختی را می توان دوباره یافت.
نمی دانم چه بگویم و ازکجا شروع کنم.در سال 1373 با همسر شهیدی ازدواج کردم که دارای دو فرزندبه نام میثم و محمد بود. میثم 9سال و محمد 7سال داشت. مثل گل آنها راپرورش دادم تا این که بعداز چند سال خودم نیزدارای فرزند شدم و چونکه روز شهادت حضرت علی علیه السلام بودنام آن را علی گذاشتم و شاید باور نکنید که من در آن زمان قاری قرآن و مؤذن بوده،در تابستان با کمک مربی به نام نبی محسنی که ازطرف سازمان تبلیغات اسلامی طرح اوقات فراغت و کودکان بی بضاعت را درس می داد، همکاری و سپس صوت قرآن و اذان نیزیاد بچه ها می دادیم.
سال 82 متأسفانه در روز22/2/82برادرم به نام مرحوم یوسف که در سال سوم دبیرستان درس می خواندبه علت شیرجه در حال شنا منجر به ضربه مغزی شدو بدرود حیات گفت.در تاریخ 18/10/82برادر بزرگم نیز به نام مرحوم ایوب به علت وفات یوسف دست به عمل خودکشی زده،من دیگر طاقت و تحمل از دست دادن دو برادر در یک سال را نداشته،با افراد ناباب و خلاف آشنا و رفیق شده،به طرف مواد مخدر از جمله حشیش و تریاک و... کشیده شدم.نظر به اصطلاح دوستانم این بود که استفاده ازاین مواد به اعصاب کمک کرده و دوری برادران را نیز فراموش،درنتیجه معتاد شدم.
ادامه مطلب...