هنگامی که باب ظهور کرد، 18 نفر از کسانی که با او تحصیل کرده بودند به وی ایمان آوردند!! که با خود باب یک واحد یعنی 19 نفر میشوند و آن 18 نفر را به نام حروف حَی !!!!! میخوانند. برای این که اولا :این 18 نفر نخستین کسانی بودند که وسیلهی تبلیغ و انتشار آیین باب شوند، و ثانیا: کلمهی حی به حساب جمل 18 میشود و همهی این 18 نفر از طرف باب مستقیما هدایت شدند!!! و به اتفاق باب حواریون اولیهی مذهب باب را تشکیل میدهند.
هر یک از این 19 نفر، 19 نفر دیگر را به قول بهائیان به راه راست هدایت کردند و لذا درصدد مذهب، شمارهی پیروان باب سیصد و شصت و یک (361) نفر گردیدند، که آنها را عدد کل شی میگویند.
و عدد کل شی چون مجذور 19 میباشد در برابر 19، یعنی واحد«کلشی» میشود، سال آنها هم 361 روز، و هم چنین کتاب بیان در 361 روز نوشته شده است.(6)
عدد 19 از نظر بزرگان تشیع:
استاد بزرگوار حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظهالله) در مورد بسم الله الرحمنالرحیم چنین میفرمایند:
این آیهی کریمه یعنی بسم الله الرحمن الرحیم19 حرف است. کمّل اهل توحید قایل به وحدت شخصیّه وجودند که وجود واحد است، در جمل ابجدی وجود و واحد به عدد حروف این آیهاند. پس بسم الله الرحمن الرحیم وجود واحد است و وجود واحد است و جز او نیست. پس اولین چیزی که الله تبارک و تعالی در لوح محفوظ نوشته است: بسم الله الرحمن الرحیم.
پس بسماللهالرحمنالرحیم برای همیشه محفوظ است و اولین چیزی که در قرآن عالم خلق یعنی قرآن تدوینی نوشته شد نیز بسم الله الرحمن الرحیم است. چه این که خود این قرآن شاهد صادق و معیار حق تمام حقایق است و فرمودند: «بَل هُوَ قُرآنٌ مجیدٌ فی لَوحٍ مَحفوظ[7]: بلکه این کتاب قرآن است؛ که در لوح محفوظ حق نگاشته است».
اما این که آیه مبارکه 19 حرف است و در هر حرف آن بسیار حرف است، یکی از مشایخ و استادم روحی له الفداء حکایت میفرمود که عبدالکریم جیلی صاحب کتاب انسان کامل متوفی 899 ه.ق. به عدد حروف این آیه درباره این حروف کتاب نوشت یعنی 19 جلد که در هر حرف یک[8] جلد نوشته است.
در قرآن مجید زبانیه در آخر علق است: «فَلیَدعُ نادِیَهُ سَنَدعُ الزَّبانِیَة: پس بخواند انجمنش را، زود است بخوانیم دوزخ را».
و در قرآن همین یک تسعه عشر است.
باز در مدثر دقت کن که فرمود: علیها تسعة عشر، و عجب آن که اصحاب نار جز ملائکه نیستند. پس اصحاب دیگر آیات و عید دلالت بر خلود عذاب ندارد مثل «اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون[10]: آن ها اهل آتش دوزخ و در آن همیشه معذبند»؛ زیرا مجرد صحب (همراهی) دلالت بر عذاب ندارد، و آن عده را فتنه کافر و مؤمن قرار داد در هر یک از این امور چه مطالبی باید نهفته باشد؟!
از این همه بگذریم 19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم را با زبانیه 19 گانه چه مناسبت است و در عدد 19 چه سری است؟!
علیها تسعه عشر مفادش این است که 19 تن را بر آن گماردیم مثل این که بر زندان نگهبانان گمارند. این 19 تن به بیان آیهی بعد آن ملائکهاند و در سوره مبارکهی تحریم هم تصریح به ملائکه شده است: «یا اَیُّها الّذینَ آمَنُوا قُو اَنفُسَکُم وَ اَهلِیکُم ناراً وَ قُودُها النّاسُ وَ الحِجَارَةُعَلَیهَا مَلائِکَةٌعِلاظٌ شِدادُ لا یَعصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُم وَ یَفعَلُونَ ما یُؤمَرُونَ[11]: ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید خود را با خانوادهی خویش از آتش نگاه دارید چنان آتشی که مردم و سنگ خارا اتش افروز اوست و بر آن دوزخ فرشتگانی بسیار دل سخت مأمورند که هرگز نافرمانی خدا را نخواهند کرد و به آنچه به آنها حکم شود انجام دهند». و در دو سورهی بعد آن که ملک است تعبیر به خزنه شده است: «کُلّما اُلقِیَ فیها فَوجٌ سَأَلَهُم خَزَنَتُها أَلَم یَأتِکُم نَذیرٌ[12]... هر فوجی را که به آتش در افکنند نگهبانان سؤال کنند که آیا شما را ترسانندهای نیامد»، پس زبانیه ملائکه موکل برنارند که به اصحاب نار و خزنه تعبیر شده است.
مرحوم نراقی در خزائن آورده است که :
نکته: البسلمه تسعه عشر حرفا و قلما کلمه فی القرآن تخلو من واحدة منها و ربّما تحصل النجاة من شرور القوی التسعة عشر التی فی البدن أعنی الحواس العشرة الظاهرة و الباطنة و القوی الشهویة و الغضبیّة و السبع الطبیعیة التی هی منبع الشرور و لهذا جعل الله سبحانه خزنه النار تسعه عشر بإزاء تلک القوی فقال علیها تسعة عشر.[13]
در ذکر معنی بسم الله الرحمن الرحیم
شیخ صدوق رحمه الله به چند واسطه از عبدالله بن سنان که در روایت فرموده که عبدالله بن سنان گفت از حضرت صادقعلیهالسلام از معنای قول بسم الله الرحمن الرحیم سؤال کردم که حضرت علیهالسلام فرمودند:
باء: آن بها روشنی است و حسن خدا است.
سین: سناء و رفعت و شرف خدا.
میم: مجد و کرم و کثرت عطای خدا و بعضی از ایشان روایت کرده است که میم ملک و مالکیت یا پادشاهی خدا است.
الله: اله و معبود هر چیزی است.
الرحمن: بخشاینده است به همهی آفریدگان خویش یعنی در دنیا.
رحیم: مهربان است به مؤمنان به خصوص یعنی در آخرت.
هم چنین شیخ صدوق رحمه الله با چند واسطه از صفوان بن یحیی و او از امام صادق علیهالسلام روایت کرده که حضرت علیهالسلام در مورد بسم الله الرحمن الرحیم چنین فرمودهاند:
با: بهای خداست. سین:سنای خدا . میم: ملک خدا. راوی میگوید عرض کردم که الله یعنی چه؟ فرمود: که الف آلا و نعمتهای خدا است بر خلقش از نعیم به ولایت ما و لام الزام خدا است خلق خود را که ولایت ما را برایشان ما را بر ایشان لازم گردانیده .عرض کردم: ها: چه معنی دارد؟ فرمود: هوان و خواری از برای کسی است که با محمد و آل محمد علیهمالسلام مخالفت کرده است. عرض کردم: که رحمن: فرمود که بخشاینده است به همهی عالم، عرض کردم که رحیم: فرمود که مهربانست به مؤمنان مخصوص.[14])
هجرت به قم
مرحوم میرزا جواد تبریزی قدسسره در سال 1305 هجری شمسی در شهر تبریز در محله منجم باشی» در خانوادهای متوسط و متدین چشم به جهان گشود. پدر ایشان حاج علی کبار به عنوان فردی متدین و متعهد در محل زندگی و بازار معروف بود. مادر ایشان نیز خانم فاطمه سلطان از بانوان بسیار متدین و مومن بوده و در بین بانوان به زهد و تقوا معروف بودند.
معنویت این پدر و مادر به حدی بود که در منزل خود یک نماز خانه دایر کرده بودند.
مرحوم میرزا جواد در سال دوم دبیرستان به خاطر جذابیت و معنویت از حوزه علمیه، تصمیم به رها نمودن تحصیلات کلاسیک شدند، وارد حوزه علمیه «طالبیه» شروع به دروس حوزوی مینمایند. پس از چند سال تحصیل، مرحوم میرزا کمکم احساس میکند که باید حوزهی تبریز را ترک کرده و به حوزه علمیه قم منتقل شود تا مراتب علمی خود را آن جا کامل نماید که سرانجام در 19 سالگی در سال 1364ق. وارد قم میشوند و در درس بزرگان از جمله: ایت الله سید محمد حجت کمرهای، آیت الله رضی زنوری تبریزی، آیت الله خراسانی، آیت الله بروجردی شرکت و از انفاس قدسیه آن بزرگواران تلمذ و بهره جست.
سرانجام مرحوم میرزا چراغ عمرش در سن هشتاد سالگی خاموش و به دیدار حق شتافت و بدن مطهرش بر بالای دستان هزاران نفر در قم تشیع و در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به خاک سپرده شد روحش شاد.
[7][8)[9][1.][11)[12][14]