چفیه از چه زمانی جزو لباس رهبر شد؟
محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در این زمینه می گوید:
چفیه در بین رزمندگان کاربردهای متفاوتی داشت؛ چفیه علاوه بر اینکه سمبل مقاومت و بسیج بوده در دوران دفاع مقدس دارای کاربردهای متفاوتی بوده از جمله اینکه بسیجیان در هنگام نماز از آن به عنوان سجاده استفاده می کردند. رزمندگان همچنین از چفیه در زمستان برای جلوگیری از سرما و در تابستان برای جلوگیری از گرما استفاده می نمودند. آنها همچنین رزمندگان در هنگام زخمی شدن برای جلوگیری از تشدید خونریزی از چفیه استفاده می کردند.
مقام معظم رهبری در زمان حضور در جبهه ها و مانورهای نیروهای مسلح، نوعاً از چفیه استفاده می کردند. حضرت آقا در مانور شهادت که در زمان جنگ به خلیج فارس تشریف آورده بودند با لباس سپاهی و چفیه روی عرشه ناو حضور یافتند که این کار باعث روحیه مضاعف رزمندگان دفاع مقدس شد. همچنین ایشان در طول دوران دفاع مقدس نیز که در جبهه ها حضور می یافتند عمدتاً از لباس نظامی و چفیه استفاده می کردند.
احمد بن حنبل در مسندش گفته است که ... همراه علی می رفت وظرف آب حضرت را همراه داشت . پس وقتی به نینوا رسید – در حالیکه به صفین می رفت – پس صدا زد که ای ابا عبد الله در شط فرات صبر کن . گفتم این چه معنی دارد ؟ فرمودند : به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رفتم وحال آنکه دو چشم ایشان (مانندچشمه) می جوشید . پس به من فرمودند که جیریل در کنار من ایستاد وگفت که حسین در کنار شط فرات کشته می شود . وگفت آیا می خواهی که بوی تربت وی را احساس کنی ؟ گفتم آری ، پس کفی از خاک وی را گرفته به من داد ، پس نتوانستم که جلوی اشک چشم خود را بگیرم ...
... از انس نقل شده است که فرشته باران در روز ام سلمه( روزی که رسول خدا در خانه وی بودند) از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم اجازه حضور گرفت . پس حضرت فرمودند که ای ام سلمه ، مراقب در باش که کسی بر ما وارد نشود . در این هنگام حسین علیه السلام آمد پس با اصرار وارد اتاق شد و بر پشت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پرید .ورسول خدا او را بوسیدند ؛ پس فرشته باران گفت: آیا او را دوست می دارید؟ حضرت فرمودند : آری ، گفت : بدرستیکه امت تو او را بعد از تو می کشند . اگر بخواهید مکان شهادت وی را به شما نشان خواهم داد . پس حضرت قبول فرمودند . پس وی حضرت را در کنار تپه ای یا خاک سرخی آورد .
طبق آنچه که در کتب شیعی آمده اولین کسی که برای امام حسین (ع) اقامه عزا کرد آدم (ع) بوده است . نظر علمای اهل تسنن در این زمینه چه میباشد ؟ آیا آنان نیز این روایت را قبول دارند ؟ آیا در کتب ایشان روایت هایی در رابطه با اولین کسی که بر سید الشهدا(ع) اشک ریخته وجود دارد (قبل از به شهادت رسیدن آن حضرت) ؟؟
جواب:
در کتب اهل سنت مواردی از ذکر یاد ابی عبد الله علیه السلام حتی قبل از تولد ایشان وقبل از زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است :
ذکر شهادت حضرت سیصد سال قبل از بعثت
2874 حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمی ثنا محمد بن غورک ثنا أبو سعید التغلبی عن یحیى بن یمان عن إمام لبنی سلیم عن أشیاخ له غزوا الروم فنزلوا فی کنیسة من کنائسهم فقرأوا فی حجر مکتوب:
أیرجوا معشر قتلوا حسینا شفاعة جده یوم الحساب فسألناهم منذ کم بنیت هذه الکنیسة قالوا قبل أن یبعث نبیکم بثلاث مائة سنة قال أبو جعفر الحضرمی وثنا جندل بن والق عن محمد بن غورک ثم سمعته من محمد بن غورک
المعجم الکبیر الطبرانی ج3/ص124
به نام پیوند دهنده دل ها
برخی سایتها و وبلاگها با ارائه اطلاعات نادرست به جوانان موجبات آسیبهای اجتماعی، روانی و فرهنگی را برای آنان به وجود آورند. حکم فقهی این مساله را از مراجع عظام تقلید سوال نمودیم:
سئوال: ازدواجهای اینترنتی که در آن دختر و پسر با تکیه به اطلاعاتی که صحت آنها مشخص نمیباشد و تنها با اینترنت با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و بیشتر آنها به دوستیهای قبل از ازدواج منتهی میشود چگونه است؟ آیا این
گونه روابط برای ازدواج صحیح است؟ تاسیس سایتهای ازدواج اینترنتی چه حکمی دارد؟ آیا درآمد حاصل از آن حلال است؟
حضرت آیتالله خامنهای: بطور کلى ارتباط با نامحرم که مستلزم مفسده و یا خوف ارتکاب گناه در آن مىباشد، جایز نیست.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی: این کار با جنس مخالف اشکال دارد، و غالباً پیامدهاى منفى به همراه دارد، مگر این که مقدّم? ازدواج باشد. که در این صورت به مقدارى که جهت ازدواج لازم است، اشکالى ندارد و در مورد سایت های مذکور اگر این کار زیر نظر افراد
به نام او که بردبار است
به گزارش شیعه آنلاین، «مرکز فرهنگ عربی» در بیروت اخیراً کتابی منتشر کرد که به عجیب ترین و خنده دار ترین فتواهای وهابیت اختصاص دارد.
نویسنده این کتاب "احمد عرفج" از کشور عربستان سعودی است. وی پیش بینی کرده که کتابش یکی از پرفروش ترین کتاب های سال در نمایشگاه های مختلف جهان عرب شود. او همچنین معتقد است که این کتاب خشم شدید وهابیون را بر می انگیزد.
وی در مقدمه کتاب خود برای نمونه به چند فتوای بسیار مسخره که توسط سرشناس ترین چهره های وهابیت صادر شده، اشاره کرده است. از جمله این فتواهای عبارتند از:
1- حرام بودن پوشیدن کفش پاشنه بلند!
2- خوردن غذا با قاشق!
3- داشتن راننده یا خدمتکار در منزل!
4- دست تکان دادن به بازیکنان فوتبال!
5- نوشتن مقاله در مطبوعات!
6- انداختن عبا روی کتف!
7- پوشیدن دام توسط زنان و غیره!
«اللهم اصلح عواقب امورنا خیراً؛ خدایا عواقب امور ما را ختم بخیر کن».
آمین یا رب العالمین
منبع از رجا نیوز
به نام الله
آیتالله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین و خبرگان رهبری میگوید؛من از خود علامه طباطبایی شنیدم که فرمودند:
زمانی که از تبریز به نجف آمدم، عیال گرفته بودم و ایشان هم تبریزی بودند، تبریز کجا و هوای تب خیز نجف کجا ! در جنگ بین المللی دوم که رابطه ایران و عراق قطع شد، پولی برای ما نمی رسید، خیلی از این مسئله نگران بودم و خداوند هر چه فرزند به ما می داد از
بی غذایی و از گرما می مردند ؛ روزی خدمت استادم آقای میرزا علی آقای قاضی ( قدس سره ) رسیدم ؛ «علامه طباطبایی برای مرحوم قاضی یک احترام بسیار فوق العاده ای قائل بودند و هر وقت اسم آقای قاضی را می بردند، رنگ شان متغیر می شد و انگار در
محضر آقای قاضی هستند و حالت خاصی به خود می گرفتند» ..خلاصه علامه در ادامه می فرمود؛ من خدمت آقای قاضی رفتم و مقداری درد دل کردم و ایشان که حرفهای من را شنیدند نصیحتی کردند و من هم نصیحت ایشان را به صورت یک دو بیتی در آوردم و
گفتم(شعر علامه طباطبایی):
پیر خرد پیشه نورانی ام
به نام خدا
یکی از سوالات نسبتاً مهمی که در رابطه با شخصیت مختار ثقفی،مطرح است این است که چرا مختار ثقفی در زمان قیام امام حسین(ع) به یاری ایشان نرفته ولی بعداً از قاتلان آن حضرت انتقام گرفته است؟
با مراجعه به منابع تاریخی پاسخ این سوال روشن خواهد شد:
بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـری، پـس از آنکـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیماً به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامی داشت و رسماًاز او اعلام حمایت و پشتیبانی کرد.(1)
بلاذری مینویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود.(2) اما با ورود مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـی بـن عـروه، کـه مرد مقتدر و با نفوذ شیـعـه در کوفه بـود، نقل مکان کند.
مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه برای جمع آوری افراد و گرفتن بیعت برای مسلم حرکت کرد. اما با دگرگونی اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.
ابن زیـاد دسـتور داد که دعوت کنندگان امام حسین علیه السلام و حامیان مختار با او بیعت کنند، وگرنه دستگیـر و اعدام میشوند. ابن اثیر نوشته است: هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در کوفه نبود و او برای جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتی خبر
ناگوار دستگیری مسلم را شـنـیـد، بـا جمعی از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهای مسلح ابن زیاد بـرخـورد کـرد و در پـی یـک گـفت و گوی لفظی شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیری پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و
به نام خدای بی نیاز
درباره سند دعای عرفه امام حسین علیه السلام
کَفعَمیّ در حاشیه کتاب دعای «البلدُ الامین»، سیّد حسیب نسیب رضیّ الدّین علیّ بن طاووس قدَّساللهُ روحَه در کتاب «مصباح الزّآئر» آورده است که:
بِشر و بشیر دو پسر غالِب أسدیّ روایت نمودهاند که امام حسین بن علیّ بن أبیطالب علیهم السّلام در عصر روز عرفه از چادر خود در سرزمین عرفات بیرون آمد با حالت تذلّل و تخشّع، و آرام آرام آمد تا اینکه وی و جماعتی از اهل بیت وی و پسرانش و غلامانش در حاشیه چپ کوه عرفات جبلُ الرّحمه رو به بیت الله الحرام وقوف نمودند . سپس دو دست خود را مانند مسکینی که طعام طلبد در برابر صورتش بلند کرد و خواند این دعا را: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ ـ تا آخر دعاء که به یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ مختوم میشود ، و فقرات إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخرش در آن موجود نمیباشد .
سیّد ابن طاووس در کتاب «مصباحُ الزّآئر» در بحث زیارت روز عرفه ، روایت بشر و بشیر را که از قبیله بنیأسد بودهاند به همان طریقی که ما از حاشیه «البلد الامین» نقل کردیم روایت میکند ، سپس این دعا را طبق مضمون «البلدالامین» روایت کرده است.«بحار الانوار» طبع کمپانی، ج 20 ، بابُ أعمال خصوصِ یومِ عرفة و لیلتِها
این گفتار مجلسی (ره) بود در «بحار الانوار». سپس پس از بیان چند دعای دیگر از سیّد ابن طاووس در روز عرفه ، سیّد میگوید: از دعاهائی که در روز عرفه شرف صدور یافته است ، دعای مولانا الحسین بن علیّ صلوات الله علیه میباشد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَآئِهِ مَانِعٌ.
در اینجا ابن طاووس این دعای مفصّل حضرت را نقل میکند با دنباله آن: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ فَکَیْفَ لَا أکونُ فَقیرًا فی فَقْری ـ تا آخر آن که به: أمْ کَیْفَ تَغیبُ وَ أنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ ، إنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ پایان مییابد.
سپس مجلسیّ (ره) گوید: » این دعا را کفعمی ایضاً در «البلد الامین» و ابن طاووس در «مصباح الزّآئر» آورده است، ولیکن در آخر این دعا در آن دو کتاب به اندازه تقریبیِ یک ورق موجود نمیباشد؛ و آن از عبارت: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخر دعا میباشد.
و امّا مرحوم محدّث قمّی پس از نقل این دعا تا یَا رَبِّ یَا رَبِّ آورده است که: آن حضرت مکرّر میگفت: یَا رَبِّ ، و کسانی که دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعای آن حضرت و اکتفا کرده بودند به آمین گفتن. پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت ، تا آفتاب غروب کرد، و بار کردند و روانه مشعر الحرام شدند.
و علاّمه مجلسی در «زادالمعاد «زاد المعاد» علاّمه ملاّ محمّد باقر مجلسی از طبع قدیم با خطّ أحمد تبریزی ، ص 91 تا ص 96 ؛ این دعای شریف را موافق روایت کفعمی ایراد نموده است.
درباره پسران غالب اسد،که در صدر راویان این دعا آمده اند باید گفت: آنچه در کتابهای رجالی آمده است، پسران غالب بن بشر اسدی که ابن اثیر، غالب را از صحابه دانستهاست (1).
برخی بزرگان درمورد بشر بن غالب الاسدی الکوفی چیزی نگفتهاند و عدّهای او را مجهول دانستهاند. در تنقیحالمقال آمده است که: شیخ (ره) او را از اصحاب امام حسین ـ علیه السلام ـ و امام سجاد ـ علیه السلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر این است که بشر بن غالب الاسدی الکوفی امامی است اما حال او مجهول است (2)در اصول کافی هم از او روایت نقل شده است. برخی او را از اصحاب امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و اصحاب امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) دانسته است (3) و در مورد وثاقت یا عدم وثاقت او ساکت مانده است.
در مورد شخصیت بشیر ابن غالب الاسدی الکوفی هم کتابهای رجالی به طور صریح و محکم سخن نگفتهاند. در موسوعه رجالیه آمده است: بشیر مشترک است بین رجال حدیث؛ ولی هیچ کدام توثیق نشدهاند. همچنین آمده است: از او از امام حسین ـ علیه السلام ـ در کافی روایت نقل شده است. او کسی است که دعای عرفه را از امام حسین ـ علیه السلام ـ روایت کرده است (4). در جای دیگر آمده: بشیر بن غالب الاسدی الکوفی مجهولٌ(5).عدهای از رجالیون در مورد وثاقت یاعدم وثاقت او سکوت کردهاند و یا نام او را ذکر نکردهاند.
البته برخی از محدثین بزرگوار، یقین به سند این نیایش ندارند، ولی طبق اصل معروف: «دلالته تغنی عن السند» در اینجا جاری است.
یعنی گاهی مفهوم و دلالت و محتوای حدیث به قدری با عظمت و مطابق اصول است که از سند بینیاز و احتیاجی به آن وجود ندارد. بدیهی است که نظیر مضامین این نیایش در عالیترین درجهی حکمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمه معصومین(ع) نمیتوانند بیان نمایند.(6)بیشتر دعاهای موجود، از باب بینظیر بودن در مضامین و معنا مورد وثوق قرار میگیرند.
آیة الله جوادی آملی (7) می فرمایند: اشکالی ندارد که از مضامین و معنای بلند آن درعرصههای اجتماعی و اخلاقی استفاده ببریم(8)و طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» از آن بهره ببریم. احادیث شریف نبوی(ص)، نهج البلاغه شریف، صحیفه سجادیه و بسیاری از دعاها چنین سرنوشتی دارند و طبق این اصل دلالت مورد پذیرش قرار میگیرند. بلی! در مسایل فقهی و بیان حکم شرعی اثبات سند و سندشناسی بسیار مهم است. تازه در مسایل فقهی هم گاهی روایات مرسله و غیر معتبر مؤید روایات دیگر قرار میگیرند و از این حیث مورد استناد و استفاده قرار میگیرد. مبناها هم در این راستا مؤثر میباشد و نسبت به هم فرق میکنند. آنچه در پایان قابل بیان است اینکه درست است برخی از محدثین بزرگوار و رجالیون یقین بر سند این نیایش ندارند و بر راوی آن اشکال میکنند و لی دلالت آنطوری است که بوی عصمت میدهد و یک مضمون و دلالت بینظیر این گونه، آن هم در قالب نیایش جز در توان معصوم(ع) و انبیای عظام نمی باشد. و وقتی دلالت یک متنی اینقدر محکم و قوی وبلند باشد هم مورد تأیید سایر معصومین(ع) قرار میگیرد و هم عقل برهانی آن را به معصوم ـ علیه السلام ـ مستند میکند و به معصوم(ع) نسبت میدهد.
ازشیخ محمّد حسین کاشف الغطاءرحمه اللّه در مورد یکى از دعاها می پرسند، با صراحت پاسخ می دهد: قوّت متن کاشف از قطعیّت صدور آن از معصوم است، گرچه سندى نداشته باشیم .الفردوس الأعلى:ص 76.
اگر طبق اخبارعَرَض(9)متن دعای عرفه بر قرآن شریف هم عرضه شود، یقیناً با روح قرآن همخوانی دارد و هماهنگ است و مورد تأیید قرآن شریف میباشد. انتساب این دعا به امام حسین ـ علیه السلام ـ دارای شهرت هم هست. ممکن هم است سند یک حدیث یا متن در دست باشد ولی متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگارنباشد و مردود شمرده شود. لیکن مضامین دعای عرفه با روح قرآن و روایات ناسازگار به نظر نمی رسد.
(2). همان، ج1، ص174.
(3) . خویی، سیّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، بیروت، الطبعةالثالثة، 1403ق، ج3، ص320.
(4) ترابی، علیاکبر، الموسوعة الرجالیه المیسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، الطبعةالثالثة، 1424ق، ص62.
(5). جواهری، محمد، المفید من معجم الرجال الحدیث، قم، محلاتی، الطبعة الاولی، 1417ق،ص86ـ88.
(6) جعفری، محمد تقی،نیایش امام حسین(ع) صحرای عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش،ص29.
(7) . حر عاملی، وسایلالشیعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155(8) جوادی آملی، عبدالله، خارج فقه ـ مکاسب محرمه، تاریخ 10/8/1380.