سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسادت و تملّق روا نیست، جز درجستجوی دانش . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 89 آبان 7 , ساعت 9:39 عصر

                                                 به نام خدای مهربون

یک روز کارمند اداره پستی که به نامه‌هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می‌کرد ،متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود: نامه‌ای به خدا ! با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود: خدای عزیزم بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می‌گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد هزار تومان در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می‌کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده‌ام، اما بدون آن پول چیزی نمی‌توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن …

 ادامه مطلب...

چهارشنبه 89 آبان 5 , ساعت 9:54 عصر

                                          به نام حضرت دوست

باسلام

الحمدلله امروز هم برای ما روز خوبی بود

.

ساعت 8 از منزل به طرف کلاس درس در فیضیه به راه افتادم.تو راه با خودم می گفتم الان 9 روزه که حضرت آقا قم تشریف دارند و من بی نصیب و بی توفیق از دیدار رُخ آقا.

به حرم که رسیدم گفتم اگر آقا امروز ملاقات دارند من هم شرکت کنم ؛هر چند که کارت ملاقات ندارم ولی اگر قسمت ما باشه و خدا بخواهد روزی ما میشه وگرنه مثل 8 روز گذشته هیچی میشه.

اولین کاری که کردم کیف و وسایل شخصی ام رو به امانتداری دادم و رفتم سراغ یکی از این پاسدارها(به خدا این رو راست و بدون تعارف می گویم که در این مدت من به شخصه از هیچ کدام از این پاسدارها و یا مأموران نظامی و یا انتظامی توهین و یا کوچکترین بی احترامی رو از اونها  ندیدم )،اون بنده خدا بهم گفت که برو سراغ اون پاسداری که جلوی در ورودی هست اون به احتمال زیاد داره و من هم رفتم و بهش گفتم که من طلبه ام و الآن تو این 8 روزه ملاقات آقا نرفتم کارت ملاقات میخواهم و اون هم گفت من فقط یکی دارم که من بهش گفتم من هم همان یکی رو نیاز دارم و بس.

ادامه مطلب...

دوشنبه 89 مهر 26 , ساعت 12:52 صبح

                                                به نام خدای مهربان

سلام دوستان ان شاءالله روز سه شنبه آقای خامنه ای عزیز به شهر مقدس قم می آیند و در این شهر چه افرادی که پیدا نمیشن مثلاً یه عده آقا را دوست دارن. یک عده به اقا اظهار اینکه فقط سید و فرزند پیامبرند ، دوست دارن.

یک عده به آقا العیاذبالله ناسزا میگن و...

هفته پیش تو ماشین نشسته بودم که برم خونه کنار فلکه میدون توحید نیروگاه بر چسب و پوستر رهبر پخش می کردند که رانند ماشینی گفت آقا پوستر به ماشین من نزن ،اگه به من ساندیس و کلوچه می دهی بزن وگرنه...

خلاصو من هم از راننده پوستر رو گرفتم و گفتم عکس این سید اولاد پیغمبر تو ماشین و خونه و.. سعادت می خواهد و خدا رو شکر که این سعادت نصیب من شده و اگر حضرت زهرا و امیرالمومنین اون دنیا بهت گفتن چرا عکس پسرم رو می خواستی با ساندیس ناقابل عوض کنی چی میگی؟!!

تو دلم گفتم خدا رو شکر که بهش کیک و ساندیس ندادن وگرنه تو ماهواره با اون آدم های بی دین چی می گفت رو فقط خدا میدونه و بس. الان تو قم بوی یار و بوی بهشت می آد چون یک بهشتی از جنس خاکیان داره میاد. خدایا دیدار رویش را دوباره نصیببمان بفرما.

در اینجا با صدای کوچک خود صدا میزنم:

                                               

مه‌پاره‌ی انقلاب، قم می‌آید

اسطوره‌ی عشق ناب، قم می‌آید

صد طعنه اگر زنند، من می‌گویم

احیاگر آفتاب، قم می‌آید


پنج شنبه 89 مهر 22 , ساعت 5:58 عصر

گاو ما ما می کرد

گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.

حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.

او به شهر رفته

و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.

او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات

جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.

ادامه مطلب...

چهارشنبه 89 مهر 7 , ساعت 2:11 عصر

             به نام خدای راستگویان

هیچ تاکنون به این نکته اندیشیده اید که چرا ما شیعیان را پیروان مذهب جعفرى مى خوانند؟
در میان امامان دوازده گانه شیعه چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟
با توجه به این که امام جعفر صادق علیه السلام ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان وضعیت شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوى یا حسنى یا حسینى یا سجادى و یا باقرى نامیده نشده است؟ آنچه در پى مى آید توضیحى است بر راز این نام گذارى.
عرصه تئورى ها و دیدگاه هاى علمى و فرهنگى در میان دانشمندان وفرهیختگان همواره عرصه ابقاى بهترین اندیشه ها بوده است. هرنظریه اى آن هنگام توانسته جایگزین نظریه پیشین شود که محتوایى بهتر از آن را به بشریت هدیه کرده باشد و الا مورد استقبال قرارنخواهد گرفت.
ادامه مطلب...

چهارشنبه 89 مهر 7 , ساعت 2:7 عصر

 
جاعلان حدیث نخست به جعل روایاتى در مذمت حضرت على علیه السلام پرداختند. (10) و در مرحله دوم از اختلاف میان خلفا و امام على علیه السلام هر آنچه نیکى و سجایاى اخلاقى بود به رقیبان آن حضرت نسبت دادند و در برابر هر فضیلتى که براى امام وجود داشت احادیثى را درباره فضیلتى مشابه براى رقیبان نیز جعل کردند (11) تا آنچه امام على علیه السلام بدان ها ممتاز بود عادى جلوه کند و درنهایت همانند یکى از اصحاب پیامبر صلى الله علیه وآله تلقى شود نه بالاتر و در مقام خلافت هم خلیفه اى چونان دیگران معرفى شود که حتى به سیاست هاى زیرکانه روزگار نیز که عبارت از حیله و مکر و فریب باشد آگاه نیست. (12)
امویان به این نیز اکتفا نکردند و فرمان سب امام على علیه السلام را بر منابر و در خطبه ها و پس از هر نماز اعلام کردند (13) که تا پایان حکومت آنها به جز مقطع کوتاه خلافت عمربن عبدالعزیز (14) (99 تا101 هجرى) باقى بود.
ادامه مطلب...

شنبه 89 مهر 3 , ساعت 11:41 صبح

                                    به نام خدا

سر فلکه هفتاد و دو تن قم، جوانک، ایستاده بود اول راه اصفهان، داد میزد تهران، تهران؟
حدود بیست سال قبل بود. جوانک، تازه از آب و گل در آمده بود. یک کیف مسافرتی به دستش داشت که زمین هم نمی گذاشت و مدام در دستش بود. چند دقیقه یکبار بلند می شد، می دوید طرف یک اتوبوس یا سواری، بعد داد میزد، تهران؟ تهران میرید؟
به او نزدیک شدم. گفتم : آقا، این راه اصفهانه. برای تهران رفتن باید بروی آنطرف میدان، اول اتوبان. نگاه عاقل اندر سفیهی به من کرد. آمد حرفی بزند که یک اتوبوس دیگر رسید. از جا بلند شد و باز دوید و داد زد:  تهران؟ تهران میرید؟
...
ادامه مطلب...

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ