سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به غالب پسر صعصعه ابو الفرزدق در گفتگویى که میانشان رفت فرمود : ] شتران فراوانت را چه شد ؟ [ گفت : امیر مؤمنان پرداخت حقوق پراکنده‏شان کرد . این بهترین راه آن است . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 88 مهر 27 , ساعت 2:46 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

درآمد:

با سلام و کسب اجازه از محضر آن امام همام و رئوف که وقت گران‌بهای خود را در اختیار ما و خوانندگان محترم قرار داده‌اند، قبل از آن که وارد بحث پرسش و پاسخ[1] شویم، می‌خواستیم خلاصه و مقدّمه‌ای از زندگانی ایشان را[2] که در کتاب‌های تاریخی[3] آمده برای خوانندگان عزیز بیان نماییم.

نام مبارکش علی و کُنیه‌اش ابوالحسن است. در پنج‌شنبه یازدهم ذی‌القعده سال 148 هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. پدرش امام موسی کاظم7 امام هفتم شیعیان- و مادرش نجمه خاتون، تکتم و طاهره نام دارد.

زمانی که در شکم مادر بود به ذکر خدا و راز و نیاز با پروردگار مشغول و هنگامی که به دنیا آمد دست‌های مبارک خود را به روی زمین نهاده، سر مبارکش را همانند اجداد پاک و مطهرش به طرف آسمان بلند نمود و رو به قبله با صدای بلند شهادتین را گفته[4]، به امامت خود، پدر و دیگر اجداد بزرگوارش اقرار کرده است. پدر، مَقْدَمِ ولادتش را گرامی داشته، او را در آغوش کشیده در گوش راست اذان و در گوش چَپش اقامه گفت.[5] هم‌چنین از سنّت‌های پاکِ اجداد خود پیروی نموده[6]، دستور داده آب فرات آورده و مقداری را در دهان این طفل پاک و معصوم گذاشت.

از مشهورترین ألقابش می‌توان به: رضی، صابر، ضامن آهو، رضا و... اشاره نمود؛ او را نیز قبله‌ی هفتم نامیدند؛ چراکه مردم در روی زمین به هفت موضع توجه داشته و آن‌ها را قبله‌گاه خود می‌دانند که مشهد مقدّس نیز از این توجّه و عنایت خداوند و مردم بی‌بهره و بی‌نصیب نماند[7]. از خصوصیات ظاهری ایشان[8] آن چنان که در روایات و اخبار صحیح و متواتر آمده است: دارای قامتی معتدل، صورتی گندمگون، و پر از آرامش به گونه ای که‌ اگر کسی مشغول صحبت می­شد هرگز در میان صحبت او حرف نمی‌زند، روزها را روزه و شب‌ها را به عبادت خدا مشغول، با خادمان بر سر یک سفره غذا می‌خورد،‌ به فقرا کمک می‌کرد، مثل بقیّه مردم خنده می‌کند ولی هرگز با صدای بلند خنده نمی‌نماید، به احکام خدا اهمیت داده و به دیگران نیز تعلیم می‌داد، کم غذا می‌خورد و ... .

سی و پنج سال با پدر بزرگوارش زندگی کرد، بیست سال امامت شیعیان را بر عهده داشته[9]؛ که ده سال با خلافت هارون‌الرشید،‌ پنج سال با خلافت محمّد‌امین و پنج سال آخر نیز با خلافت قاتل خود مأمون- لعنة الله علیهم – همراه بود.[10]

امام بزرگوار در سن پنجاه و پنج سالگی به سال 203 هجری قمری در شهر توس توسط زهری که در خوشه‌های انگور– و بنابر نقلی دردانه‌های انار- قرار دادند به شهادت رسیده، در همان‌جا به خاک سپرده شدند که از آن زمان به بعد به خاطر آن حضرت «مشهد‌الرضا» یا به اختصار «مشهد» نامیده شد.



[1]  «پاسخ یا رفتار محسوس»، (response

[2] . اشاره به: اومانیسم(Humanism)، «انسان‌شناسی در تمام ابعاد».

[3] . اشاره به: کرونولوژی(Chronology)، «تاریخ‌شناسی».

[4] . اشاره به: پایتی تیسم (Pietytheism)، «ایزدشناسی».

[5] . اشاره به علم: مُنُوتیسم( Monotheism)،«علم توحید».

[6] . اشاره به نقد: تِردیسیونالیسم (Traditionalism)،«احترام به اصالت سنن و آداب» و نقد ریتوآلیسم( Ritualism) «‌آداب‌پرستی افراطی».

[7] . ناسخ التواریخ، ج1 ،ص 23 -24هفت موضع عبارتند از: مکه معظّمه، مدینه طیّبه، نجف اشرف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد مقدّس.

[8] . اشاره به علم: کاراکترولوژی (Caractrology)، «خصلت‌شناسی».

[9] . اشاره به حکومت تئوکراسی( Theocracy )،«حکومت مذهبی».

[10] . نفی حکومت: اریستوکراسی(Aristocracy)،«حکومت‌های اشرافی» و اُلیگارشی (Oligarchy)،«حکومت استبدادی چند نفر از أغنیا».

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ