آن طوری که بعضی از اهالی آن منطقه برایم تعریف نمودند را برایت ذکر نمایم:
در اوایل ماه مهر و آبان خوردن گوشت خوک در آن مناطق بسیار میشود و دختران و زنان، بعضی از گوشت خوک را به ساق پاهایشان میزنند و اثرات خارش را نیز در بعضی موارد بعد خوردن گوشت دیده میشود و این خود نشانهی آن است که به فحشا روی میآورند و فساد و فحشا و زنا در آن موقع بسیار است. چون شهوت آن زیاد میشود و این خود یکی از اثرات خوردن گوشت خوک است و انسان بدون ناموس میشود. اگر شما طالب آن هستید که اطلاعات بیشتر در مورد آن فرقه داشته باشید باید به کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده من جمله: سیری کوتاه در مرام اهل حق نوشته استاد محمد مردانی رجوع نمایید.
2ـ گروهی که علی علیه السلام را ذاتاً خدا میداند و دین خود را !! جدا از اسلام میشمارند و واجبات شرعی را قبول ندارند.
3ـ گروه آخر که به اصطلاح اهل حقهای به ظاهر مسلمان که خود را شیعه امامی میدانند. و بعضی از سران به تازگی به سر عقل آمده و خودشان را جزو شیعه میپندارند و مثلا رفتن به نماز جمعه را قبول کردند!!.
ناگفته نماند که بعضیها هنوزهم همان اهل حق گروههای بالا هستند و یاران و پیروانشان هیچ اعتقادی به گفتهی سران خود ندارند چون وقتی به یک مسلک و روشی پایبند شوند دیگر برگشتن به قبل خیلی زحمت دارد و مرد میخواهد که برگردد. روایتی داریم به این مضمون که معصوم علیهم السلام فرموده است: اگر سران و رهبران یک فرقهای مردمی را از راه حق دور کند و پیروان باطلی را به وجود آورد هماره در آتش جهنم خواهد بود «هرچند توبه کرده باشد» تا تمام آنان را از دین و فرقهی باطل برگردند به دین اصلی و اصیل که همان اسلام و شیعهی محمدی - و شیعه علوی است. و این خیلی بعید است!!!
فدایت گردم! اینها نکتهی قابل تأملی است که ما باید به آن فکر کنیم و گرنه در این مدت عمر کوتاه و کمی وقت نمیشود به همهی آنان پاسخ کامل و تمام داده شود. پس بیا قدر این عمر کوتاه خود را بدانیم و آن را به بیهودگی و باطل نگذرانیم.
در پایان: هدف از این نوشتار آن نیست که به شما بفهمانیم بنده سواد داشته و دارم. نه خیر. بلکه من از همهی دوستان بیسوادترم. اگر زیبایی در این نوشتار مشاهده نمودید از لطف و احسان و کرم خدا و فرستادگان صالحش میباشد و اگر نقصان و کاستی وجود داشت از حقیر و بیسوادی من بوده است. ثواب این نوشتار را هدیه به روح پیامبر و خاندان پاکش اموات تمام مؤمنین و مؤمنات، شهدا و علیالخصوص از آبا و اجدادم مینمایم.
بماند سالها این نظم و ترتیب زما هر ذره خاک افتاده جایی
غرض نقشی است کز ما باز ماند که هستی را نمیبینم بقایی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت کند در حق درویشان دعایی
در این مدت که ما را وقت خوش بود زهجرت هزارچهارصدوبیستوهشت بود(1387)
مراد ما نصیحت بود و گفتیم حوالت با خدا کردیم ورفتیم
والسلام علی مَنِ اتَّبع الهُدی
و درود و رحمت بر کسی که از حق تبعیت و پیروی میکند.
طاهر خوش ساروی
استان سیستان و بلوچستان/شهرستان زابل
شهرستان بُنجار، روستای سیاسر. 10-12 کیلومتری مرز افغانستان
9/10/1387 ش مصادف است با شب دوم محرم الحرام
ساعت 50/11 شب.