سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه به نوایى رسید خود را از دیگران برتر دید . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 88 اردیبهشت 14 , ساعت 5:15 عصر

سؤال: در این صورت راه و چاره چیست؟

جواب: بهترین راه آن است که در صفحات قبل بدان اشاره گردید و آن وجود مبارک آیات الهی است که نورانیت خاصی داشته و دارد.

البته خود فصول و طبیعت، به دنیا آمدن نوزاد و مکیدن شیرمادر، گردش شب و روز و... بهترین نشانه‌های جلال، عظمت، قدرت و امثال آن از

خداوند متعال می‌باشد.

لطف را معنا نمودیم اما خود لطف بر لطف محصِّل و مقرِّب نیز تعریف گردید؛

لطف محصِّل: اگر خداوند تبارک که به انسان مرحمتی فرموده و او را از جهان نیستی به هستی آورده و این بنده قدر نعمت و شکرگذاری خالق

خود را به جا بیاورد به آن چیزهایی که خالق دستور داده، چه حرام، چه حلال و... به گوش جان سپرد و بدان عمل نماید این نوع لطف را لطف

محصّل گویند.

لطف مقرِّب: امّا همین برگزیده مخلوقات به یک نحوی نتوانست تکالیف و وظیفه شرعی و قانونی‌اش را انجام دهد چه خودش نخواسته باشد و

چه پیش آمد و مشکلی در کار و سر راه او به وجود آمده باشد، انجام نداده و ندهد، این نوع را از لطف مقرّب گویند.

با این وجود بعضی بر آن باورند که اگر مثلا نماز نخوانند می‌توانند به خداوند نزدیک و وارد بهشت و از نعمت‌های الهی بهره‌مند شوند. آیا سخن

این عده از انسان‌های متفکر و روشنفکر صحیح است؟! اگر صحیح باشد پس آیات الهی که می‌فرماید:«ما خلقتُ الإنسَ والجنَّ الّا لیعبدونَ» چه

می‌شود. و امثال این آیات در نقاط سوره‌های مختلف چطور؟! بعضی‌ها هم چون مصنف گرانقدر کتاب محاضرات فی‌ اللهیات بر این باور بوده و

هستند که اگر خداوند به شخصی لطف و کَرَمی نموده از این باب که اگر به آن‌ها بگوید اطاعت کنید و گناه نکنید و.. مؤثر باشد خیلی خوب است

و الّا اگر به آن‌ها به عنوان تشویق و.. باشد از باب فضل و کرم خودش است وگرنه از نظر عقل که هیچ معنایی ندارد که خالق، عبدی را به زور

وادار به کاری که عبد مصلح و ناسازگار و سرکش نماید. و این صحیح نیست و سخن حق هم همین است و آن عدم صحیح از چنین خالق ذات

الهی است. و حال آن‌که خداوند مبرّی از چنین چیزهایی است.لذا خداوند انسان را آفرید تا محدود زمانی آزادانه زندگی کند، سپس به او دستور

داده می‌شود که بعد از آزادی و انجام ندادن اعمال و تکالیف، نوبت و وقت آن رسیده کارهایی که موازین با شرع مقدّس است انجام‌ دهی و یا

انجام ندهی. سؤال این جاست آیا انسانِ آزادی که تا به حال به تکالیف الهی عمل ننموده،آیا هم چنان آزاد و بی‌اختیار و بااختیار می‌تواند انجام

ندهد. یا حتماً عذاب و سختی در میان و پشت سر نافرمانی‌اش بوده و هست؟

برای روشن شدن سؤال باید چنین جواب داد، که، امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: مثلا فرزند پسر را از هشت ‌سالگی وادار به خواندن نماز کنید.

(وسایل‌‌الشیعه، ج3، ص13). همان طور که خداوند متعال خلقت آسمان و زمین و امثال آن را در شش روز آفریده و ساخته است، تکالیف نمودن

به عبد را منوط به آهسته آهسته نمودن و با تعقل و تفکر و... بیان می‌دارد. خداوند متعال به انسان که طاقت چیزی را ندارد تکلیف نمی‌کند.( لا

یکلف‌الله نفساً الّا وُسعَها)(بقره: 286) از آن طرف تکلیف بمالا یُطاق نیز از جانب مولی به عبد قبیح است، مثلا: فروشنده‌ای به خریداری بگوید

کبوترانی که در آسمان پرواز می‌کنند به تو می‌فروشم. صحیح است که این در باب معامله بوده و لذا بیع نیز باطل است. حال چه برسد به خالق

و آفریننده انسان که به انسان بگوید: تو که طاقت انجام دادن کاری را نداری من از تو می‌خواهم آن را انجام بدهی. و این محال است و مردود. از

طرفی انجام تکالیف باید براساس اختیار باشد نه زور؛ چرا که انسان با اختیار و آزاد می‌تواند در مقابل کاری که در شرع مقدس آمده انجام بدهد و

در مقابل پاداش دنیوی و یا اخروی بگیرد و این بهتر از آن است که انسانی را به زور وادار به کاری کنند که از عهده آن خارج است و حال اگر

خداوند انسان را با زور وادار به انجام دادن آن بنماید، خلاف طبیعت خدایی و خارج از مظهر لا یزالی‌اش می‌باشد. در این صورت اگرانسان خداوند

را شناخته باشد باید به فرستاده‌های او نیز اعتقاد بدارد. یعنی اگر لامپی روشن شود و کلیدی هم داشته باشد مابین لامپ و کلید سیم

می‌باشد که ارتباط بین کلید و لامپ است. حال اگر این سیم نباشد چطور؟ در مثال بالا واسطه بین لامپ و کلید سیم است و سیم همان انبیا و

اولیا و اوصیای به حق آنان‌اند که اطاعت از آنان واجب است. مثال دیگر: خورشید به زمین نور می‌دهد، حال اگر یک لکّه ابری یا سیاره‌ای و...

جلوی خورشید را بگیرد کسوف شود، در این صورت چطور؟ چرا که همه پیامبران و اولیا و اوصیای الهی مأمور برآنند که انسان‌ها را به کمال

برسانند، چون خودشان به کمال رسیده‌اند. همان‌گونه که در قرآن کریم بدان ذکر گردید:«اطیعو‌اللّه و اطیعو‌الرسول و اولی‌الأمر منکم».(نساء، 59).

اما در مثال بعدی: خورشید به زمین نور می‌دهد اگر چیزی جلوی خورشید را بگیرد، زمین از گرفتن نور خورشید بی‌بهره خواهد شد و آن رشد و

نموّ را از دست می‌دهد. نکته قابل توجه آن است که خداوند تبارک و تعالی انبیا، اولیا و اوصیای به حق آنان را که همانند خورشید است برای

هدایت انسان‌ها فرستاده تا انسان‌ها از وجود پربرکت آنان استفاده نمایند. و این انسان است که آیا خودش می‌خواهد به رشد و کمال برسد و یا

نمی‌خواهد پس اگر مخلوق گناه کند گناه او واسطه بین انبیاء ائمه معصومین(علیهم‌السلام) شده و از فیض عظمای آنان بی‌بهره خواهد شد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ