به نام الله
آیتالله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین و خبرگان رهبری میگوید؛من از خود علامه طباطبایی شنیدم که فرمودند:
زمانی که از تبریز به نجف آمدم، عیال گرفته بودم و ایشان هم تبریزی بودند، تبریز کجا و هوای تب خیز نجف کجا ! در جنگ بین المللی دوم که رابطه ایران و عراق قطع شد، پولی برای ما نمی رسید، خیلی از این مسئله نگران بودم و خداوند هر چه فرزند به ما می داد از
بی غذایی و از گرما می مردند ؛ روزی خدمت استادم آقای میرزا علی آقای قاضی ( قدس سره ) رسیدم ؛ «علامه طباطبایی برای مرحوم قاضی یک احترام بسیار فوق العاده ای قائل بودند و هر وقت اسم آقای قاضی را می بردند، رنگ شان متغیر می شد و انگار در
محضر آقای قاضی هستند و حالت خاصی به خود می گرفتند» ..خلاصه علامه در ادامه می فرمود؛ من خدمت آقای قاضی رفتم و مقداری درد دل کردم و ایشان که حرفهای من را شنیدند نصیحتی کردند و من هم نصیحت ایشان را به صورت یک دو بیتی در آوردم و
گفتم(شعر علامه طباطبایی):
پیر خرد پیشه نورانی ام
برد ز دل زنگ پریشانی ام
گفت که در زندگی آزاد باش
هان گذرانست جهان شاد باش
و بعد از مدتها مرحوم قاضی به من گفتند؛ خداوند مولودی به شما می دهد و نام او را عبد الباقی بگذارید و من اصلاً نمی دانستم همسرم باردار شده و آن فرزند را خدا به ما داد و برای ما هم ماند.
منبع : بازیاب
گفتنی است که فرزند ارشد مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) سحرگاه چهارشنبه سوم آذرماه هشتاد و نه ( 3/9/1389)در شهر قم به دیدار حق تعالی شتافت.
منبع : خبرگزاری اهل بیت علیهم السلام