سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه دانش انسان افزون شود، بر ادبش افزوده و بیم وی از پرودگارش، دوچندان شود . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 89 مهر 7 , ساعت 2:11 عصر

             به نام خدای راستگویان

هیچ تاکنون به این نکته اندیشیده اید که چرا ما شیعیان را پیروان مذهب جعفرى مى خوانند؟
در میان امامان دوازده گانه شیعه چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟
با توجه به این که امام جعفر صادق علیه السلام ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان وضعیت شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوى یا حسنى یا حسینى یا سجادى و یا باقرى نامیده نشده است؟ آنچه در پى مى آید توضیحى است بر راز این نام گذارى.
عرصه تئورى ها و دیدگاه هاى علمى و فرهنگى در میان دانشمندان وفرهیختگان همواره عرصه ابقاى بهترین اندیشه ها بوده است. هرنظریه اى آن هنگام توانسته جایگزین نظریه پیشین شود که محتوایى بهتر از آن را به بشریت هدیه کرده باشد و الا مورد استقبال قرارنخواهد گرفت.
مکتب هاى فکرى بزرگ نیز همواره باید داراى چنین ویژگى باشند تا بتوانند در دل بشر جایى باز کنند. نگاهى به دستاورد مکتب اسلام در مقایسه با آنچه جامعه جاهلى عرب بدان دل بسته بود و مبناى رفتار فردى و اجتماعى خود قرار داده بود مى تواند راز موفقیت اسلام را در برابر اندیشه هاى جاهلانه نشان دهد.
پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله در دعوت خود ضمن پذیرش سنت هاى پسندیده انسانى در میان اعراب آنگاه که به نفى ضد ارزشها مى پرداخت طرح هاى جایگزین نیز ارائه مى کرد تا مخاطبان او احساس خلاء نکنند.
شاید راز بسیارى از شکست هاى فردى و اجتماعى مصلحان در طول تاریخ همین بوده که طرح جایگزین نداشته اند به همین نمونه تاریخ معاصر ایران توجه کنید. حضور روحانیت در مشروطیت و انقلاب اسلامى و این که چرا روحانیت در مشروطیت نتوانست تا پایان حضور داشته باشد اما انقلاب اسلامى به رهبرى امام موفق به براندازى یک نظام شد؟
امام جعفرصادق علیه السلام در مسیرتکاملى حرکت شیعه گام دوم را برداشته بودند. یعنى پس از آنکه مردم بر اثر مجاهدت هاى امامان پیشین به ناصحیح بودن مذهب رسمى و دیگر اندیشه هاى منبعث از آن و نیز حرکت هاى سیاسى مبتنى برآن در سالهاى گذشته پى بردند آماده بودند تا طرح جایگزین مکتب اهل بیت را دریافت کنند و امام صادق علیه السلام همان بزرگوارى است که با توجه به یک موقعیت استثنایى تاریخى طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه کرد و امامان دیگر به شرح و بسط بعضى از ابعاد آن پرداختند.
دوره امامت حضرت که از سال 114 هجرى آغاز شده تا سال 148 هجرى ادامه یافت. (1) یکى از شرایط بحرانى تاریخى در اسلام بود زیراکه بنیان حکومتى یکصد ساله فرو ریخته بود و بنیان حکومت پانصد ساله اى پى ریزى مى شد و همت اصلى سران حکومت تازه، کوبیدن مخالفان بود. مثلا توجه کنید که از سال 132 که رسما حکومت عباسیان آغاز شد تا سال 137 هجرى سردمداران آن از هیبت و عظمت یکى از بزرگترین سرداران خود یعنى ابومسلم خراسانى هراس داشتند و تا او را با حیله و فریب نکشتند (2) احساس آرامش نکردند وامام صادق صلوات الله و سلامه علیه با توجه به این فضا، پایه هاى فکرى نظام تشیع یا طرح جایگزین را بنا نهاد.
سالها پیش از امامت حضرت صادق علیه السلام تقریبا یکصد و سیزده سال پیش، جد ایشان یعنى پیامبر اکرم صلى الله و علیه وآله در روزى گرم و سوزان و به هنگام بازگشت از آخرین حج خود در غدیر خم جانشینى خویش را به فرمان خداى به امام على علیه السلام واگذار کرد و بر اساس منابع شیعى و بعضى از منابع اهل سنت از مردم دراین باره بیعت گرفت. (3) اما صلاحدید پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به دلایلى مورد پذیرش بعضى از صحابه قرار نگرفت و با رحلت حضرت، خلافت در سقیفه بنى ساعده مسیرى تازه یافت.
چند تن از صحابیان مهاجر در برابر انصار که خود دچار دو دستگى شده بودند با استناد به حق خویشاوندى با پیامبر صلى الله علیه وآله خلافت را حق خود دانستند (4) نه حق انصار. و با آن که امام على علیه السلام خویشاوندى روشنترى با پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله داشت به این بهانه که عرب نمى تواند امتیازات بیش از اندازه اى را براى بنى هاشم بپذیرد و قبلا نبوت به بنى هاشم رسیده بود و اینک خلافت باید به دیگر تیره هاى قریش برسد، خود را شایسته خلافت دیدند. (5)
از پس این تدبیر، مسیر قدرت سیاسى درامت اسلامى دگرگون شد و به تدریج هرچه بر سالها افزوده مى شد این دگر گونى نیز بیشتر خود را نشان مى داد به گونه اى که در سال 35 قمرى که اندکى ازانحرافات خود را نشان داده بود و امت اسلامى به چشم خویش بعضى از آن را مى دید شورشى رخ داد که خلیفه سوم در طى آن کشته شد. (6)
به گواهى جنگهاى سه گانه اى که امام على علیه السلام با ناکثین، قاسطین ومارقین انجام داد (7) ، مى توان پذیرفت که جامعه اسلامى دچاربحرانى عمیق شده بود؛ بحرانى که در تبدیل خلافت به ملوکیت، خود را نشان داد و خاندان بنى امیه که بیش از این در میان مسلمانان جایگاهى نداشتند و طلقاى (آزادشدگان) پیامبر صلى الله علیه وآله در فتح مکه بودند، (8) با موقعیت سنجى سیاسى به اقتدار رسیدند و حکومتى 90ساله را بنیان نهادند.
سیاست عرب گرایى امویان موجب شد تامخالفت هایى با آنان در جهان اسلام رخ دهد و تحلیل گران یکى ازعلل سقوط این سلسله را همین سیاست مى دانند. (9)
امویان با توجه به سابقه ناشایست خود در میان امت اسلامى جدى ترین رقیب خویش را بنى هاشم و علویان مى دانستند و براى بى مقدار نشان دادن رقیب به هر حربه اى متوسل مى شدند. از جمله به ساختن احادیث و روایاتى دست یازیدند تا حسن سابقه بنى هاشم وعلویان را که بویژه در سایه فداکارى هاى حضرت على صلوات الله و سلامه علیه به اعتبارى فوق تصور دست یافته بودند، بیالایند.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ