• وبلاگ : شما چه مي گوييد؟!
  • يادداشت : اصحاب رس قسمت 1
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + reza 


    سلام برادر و هموطن گرامي

    به صورت اتفاقي از اين صفحه وبلاگ شما سر درآوردم

    (جسنجوي واژه اي بودم) و هر چه کردم نتوانتستم از کنار نوشته هاي جنابعالي بدون گفتن سخنانم بگذرم!!!

    من در شگفتم از رفتار مردمانمان!!که چه ساده و بدون آگاهي نسبت به خودمان اينگونه بي وفاييم!!و چه حافظه تاريخي نداشته اي داريم!!!از کساني کفته اي را مي گوييم که خودشان و فرزندانشان دستشان به خون مردم اين سرزمين آغشته اندو شگفتا گفته انان حجتي است بر ما!!!اين که انسان هر شخص يا موجود يا وجودي را قبول داشته باشد جزو عقايد آن شخص است و من با ان کاري ندارم اما وقتي تحريف تاريخ بنا به گفته آن شخص باشد و شما آنرا گسترش دهيد ديگر جاي درنگ نيست.فقط همين را بگويم که اگر اين گفته ها از علي درست باشد اين نشانه اين است که عربها نه تنها سرزمين مارا اشغال کردند و جوانان را کشتند(رجوع کنيد به تاريخ طبري) و زنان و کودکان را بخ بردگي بردند بلکه تيشه به ريشه فرهنگ ما هم زدند.نامهاي گفته شده از زبان ان عرب در حقيقت امشاسپندان ايين زرتشت هستند و هيچ ربطي به وجود يک شهر خيالي و افسانه مرمان رس ندارد.بياييد بيانديشيم،انديشيدن ها اگر پاک شوند دنيا جلوه اي ديگر خواهد داشت.يک کليپ برايتان ايميل مي کنم.پيروز باشيد