• وبلاگ : شما چه مي گوييد؟!
  • يادداشت : مدت نامزدي داماد پيامبر چقدر بود؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    بسم الله. با سلام خدمت برادر بزرگوارم. مرحوم عبدالحسين علاوه بر اينکه پسر عمه مادرم بود ، عموي خانمم نيز بود، درضمن به عنوان برادر بزرگترم ، هيچ وقت منو از صحبتها و نصيحتاش بي بهره نميذاشت. اوايل نوجوونيم خيلي هوامو داشت انشاالله خدا بهش خير بده. سال اول دانشگاه بودم که به ديار باقي شتافت و الآن سال آخر کارشناسي ارشد مطالعات جوانان دانشگاه مازندرانم که باز هم بوي عبدالحسين به مشامم اومد.

    اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.

    پاسخ

    با سلام به شما و به همسر گرامي تان بنده به اين مرحوم ارادت خاصي داشته و دارم سعي مي كنم در ايام محرم كه در تبليغ به سر مي برم بنويسم و سپس آن را تايپ كنند و در دسترس عموم قرار بدهند ؛گرچه باز همان خاطرات زنده بشه و حسادت هاي آن زمان نسبت به من بيشتر بشه . به روي چشم. عبدالحسين نور چشم من بود اما حسودان در بهشهر كه به قم آمده بودند تهديد به آتش زدن منزل و از بين بردن من و خانواده ام را در پيش گرفتند كه ناچار شدم عبدالحسين رو به برگه هاي تاريخ و فراموشي ظاهري!!!! بسپارم. خدا از اونا نگذره. اما الآن فرق ميكنه اون هم بعد 7-8 سال. به مادر مرحوم و آقا هادي سلام برسون. التماس دعا داداش